رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.

دزدان دریایی در خلیج فارس؛ از افسانه تا واقعیت

دزدان دریایی در خلیج فارس؛ از افسانه تا واقعیت
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 40 رای
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 40 رای
257 صفحه

این کتاب یکی از نمونه‌های شاخص و برجسته از نقد و بررسی گزارش‌های رسمی انگلیس در اوایل قرن نوزدهم است. نویسنده کتاب با بررسی و مطابقت گزارش‌ها به نتایج جدیدی رسیده است. او با حوصله و دقت بسیار و با جستجو در آرشیوها منتشرنشده انگلیس ضمن ارائه متن کامل گزارش‌ها آنها را با هم مقایسه و تناقضات و دروغ‌نویسی‌های آن را آشکار کرده است. افزون بر نقد و بررسی جزءبه‌جزء گزارش‌ها نویسنده در تلاش برای شناسایی مقاصد و نیات کارگزاران انگلیسی در منطقه خلیج فارس به یافته‌های جدیدی رسیده است که آن را در جای‌جای نوشته‌های خود ذکر نموده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1395/10/27
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دزدان دریایی در خلیج فارس؛ از افسانه تا واقعیت

تعداد دیدگاه‌ها:
14
بیسوادی مطلق از تناقض در دیدگاه های برخی مدعیان علم و دانش آشکار هست. از یک طرف میرزا ملکم خان و افکار و نوشته هایش را میخواهند به فراماسون و فراماسون رو به صهیونیست ها و انگلیسی ها مربوط کنن، از طرف دیگر معتقدن صهیونیست ها و انگلیسی ها دشمن همیشگی ایران بودن و هستن و فقط قصد ضربه زدن و غارت منابع بیشمار ایران رو داشتن!!!!!!!!! خب استاد بزرگوار، دکتر عزیز، پروفسور گرامی، بیگانگان با وجود حکومت مطلقه قاجار که به هیچ قانونی پایبند نبود بهتر میتونست به اهداف خودش برسه (که تا اینجا هم به خوبی رسیده بود) یا با استقرار یک حکومت متکی به قانون و پاسخگو که میرزا ملکم خان به صورت جدی دنبال اون بود؟!!!!!!!!!
ابتدا تناقض های مضحک و خنده دار در عقایدتون رو حل کنید بعد روی منبر پا بزارید و بالا برید.
[quote='nikdoost']......این فرد بی شرمِ بی شرف،اگرچه ممکن است بجای این فرد نکبت پلید، بنده را از کتـابناک حذف نمایند ولی چنانچه اجازه دهند بمانم از حالا به بعد زیر هیچ کتـابی تا جلوگیری از خنّاسـان چیزی نخواهم نوشـت، و فقط در صورت نیاز از کتابهای خوب آن استفاده خواهم کرد و از این بابت همیشه شکر گزار کتابناک هستم و برای همه ی مدیران آن آرزوی سلامت و موفقیت می نمایم. حذف هم که بشوم باز هم دعاگوی آنان هستم چون از دَه ها کتاب کتابناک بسیار استفاده کرده ام و مدیون آنان هستم. به کتابناک عزیزم یاد آور می شوم که امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام فرمود؛ " من وقف نفسه موقف التّهمة فلا یلومنّ من اساء به الظن "،هرکه به مکان های مورد تهمت و بدگمانی برود، نباید کسی را که به او گمانِ بد می برد سرزنش کند. هرگز نباید اجازه داده شود این مکان آرام بخش فرهنگی ی بسیار مفید و والا به قلمرو افراد نا نجیب و فاسدیچون kaydan و دوستانش آلوده گردد و به مکان مورد تهمت تبدیل شود.[/quote]
جناب نیکدوست نامحترم بنده اهل شیرازم شهری که توی یکلا قبای بی مصرف سالوس پیشه رذل برای من صحبت از شاعران و ادیبانش حافظ و سعدی اراجیف می بافی اهل همان شهری که قدمت نامش حد اقل 2500 سال است که بر تاریخ این میهن بوسه میزند و نامش بر پلمه های گلی پرسپولیس به خط و زبان پارسی قدیم نقر گشته، اگر از توی بی هویت، بیشتر میهنم و تارخیش را نشناخته باشم حتم بدان که کمتر از تو نیز با آن نا آشنا نیستم. هرچند که فخر و تفاخر به اجداد و نسب مایه مباهات هیچ تنا بنده ای نیست ولی از آنجا که بجز توهین و تهمت زدن که نشانه شخصیت و هویت جنابعالیست بد نیست بدانی جد من به رئیس علی دلواری بزرگ مرد خطه جنوب و دلوار و تنگستان باز میگردد، همانگونه که او در کنار مردان ایل قشقایی و بزرگان جنوب در برابر اجنبی از تمامیت این آب و خاک و ناموس و شرفش دفاع نمودن و جان خود را فدای آن کردن پدر و بزرگانم نیز در برابر دیگر بدخواهان و اجنبیان در طی 8 سال جنگ ایستادگی نمودن و چه بسا که خون دادن و مطمئنا اگر لازم شود من نوعی نیز به راهی که آنان رفتن نه برای هیچ حکومت و هیچ سیاست و هیچ دینی بلکه تنها و فقط به خاطر شرافت و دفاع از ناموس این خاک و مردمش در برابر هر اجنبی خواهم ایستاد، از آنجا که ادعا نمودی بنده(بی شرف هستم!) یعنی شرافت ندارم و از آنجا که احساس میکنم پیش از آنکه حرف دهانت را مزه مزه کنی هر اراجیفی که لایق شخصیت متملق و سالوس پیشت است بر زبان می آوری از آن می گذرم، ولی زنهار که یکبار دیگر آنچه که لایقش هستی را اگر بخواهی به کسی دیگر نسبت دهی، یا کسی را از روی جهل خائن خطاب کنی یا به فرقه موهومی بچسبانی بدان که نتیجه اش خاکیست که به دهان خود لاجرم خواهی ریخت. اگر یک جو شرف و غیرت و شهامت داشتی اینگونه همچون افراد بزدل و ترسو و بی حمیت لنگ و دستار به دست نمی گرفتی و برای آنچه که لایقش نیستی التماس نمایی، یک نگاه به انچه نوشتی بینداز ببین تا چه حد شخصیت ضعیف و جبون خود را با چاپلوسی و تملق خار و خفیف کرده ای، کسی که اینگونه بزدل و ترسو تشریف دارد پس همان بهتر که زبان به کام گیرد و در هیچ مباحثه ای شرکت نکند و برای این و آن اراجیف نبافد و تهمت نزند و به قول خودش تنها به مطالعه بسنده کند(که خاک بر سر آن کسی که از مطالعه کردن نهایت کارش به چنین جایی کشیده شود!) وا نفسا برای کشور و ملتی که چنین افرادی بخواهند پاسدار تاریخ و فرهنگ و ادب و نامش باشند.
پایان سخن:
این مطالب را نه به صورت خصوصی نوشتم و نه مخفیانه، واضح و ساده و علنی بیان کردم که شیرفهم شوی که به حد و اندازه قد و قامتت و شخصیتت پای و زبانت را دراز کنی.
جناب Kaydan نمی خهواهم با نگاه بدبینی و دشمن تراشی نگاه کنم ولی این شرق شناسان ادب پرور فرنگی و عموما بریتانیایی هم در بیشتر موارد به اشعار عرفانی و رباعیات خیام توجه دارند تا شاعرانی که یا از درد جامعه می گویند و یا همچون فردوسی در یکی از مهم ترین بزنگاه های تاریخی ایران باعث ثبت بخشی از تاریخ پیشینیان ما ایرانیان شده اند.

گویا اشعاری که از انها مردی و مردانگی ببارد و شنوندگان را به تلاش و پویش و کوشش وادارد چندان به مذاق مستشرقان خوش نمی آید.
البته دوستان شعر دوست و شاعر پرور برای درک بهتر از احوال دیگر شاعران می توانند به کتاب و تحقیقات ارزنده ای از جناب سیروس شمیسا به نام(شاهد بازی در ادبیات فارسی) که احتمالا در این سایت نیز یافت می شود مراجعه نمایند.
اگر بیش از این بدنبال اشعار و شاعران انقلابی هستند که گفتار و کردارشان به ناگاه جامعه ایرانی را همچون شمسی تابان متحول و نورانی ساختن بهتر است به تاریخچه زندگی هرکدام بپردازند از مولانا و عشق به استادش شمس و از حافظ پیاله به دستی که از بام تا به شام از خال لب و زلف و اندام رعنای یار پیاله خالی می نمود!
صد البت نه بحث نقد اشعار و حکمت و پندهای این شاعران و ادیبان است، نه این مقال جایی برای نقد اشعار و حکمتهایشان، ولی ای کاش میان صدها شاعر و صله بگیر درباری دو سه تن اندیشمند و فیلسوف همچون زکریای رازی و ابوریحان نیز میداشتیم، یحتمل حال و روز ما و این جامعه شعر زده و اراجیف باف که گویی نه بویی از منطق برده اند و نه شیوه تفکر عقلانی آموخته اند با این دستگاه عریض و طویل استبدادی که قرنها و هزاره هاست دامنگیر آن شده وضعیتش جز این می شد و آینده اش چیزی بهتر از این!
[quote='nikdoost']
...به لحاظ اخلاق و معنویت متحول گردانیده است، همچنین است؛ حافظ شیرازی( اصفهانی) و استاد سخن سـعدی و دیگرانی که جای نام بردنشان نیست، اینها انقلابی بوده اند و همه گونه پیشـرفت مدیون آنان
است،
[/quote]
با درود به دوستان و همچنین پوزش بیکران از تمامی آن عزیزانی که این ابیات انقلابی را از یک استاد سخن(انقلابی!)می خوانند(که صد البت این استاد سخن دیگر جای نام بردنشان نیست.) و در پایان جای دارد این ابیات گوهر بار(انقلابی) را به روح مغفور و ملعون ایرج میرزای (وافوری ضد انقلابی!) که بجز پای منقل نشستن و چرند گفتن حرفی بیش برای گفتن نداشته پیشکش نماییم تا درس عبرتی گردد برای تمامی عاشقان به فرقه ضاله فراماسونری که البته پیشتر شیفته صهیونیسم بودن و بعد به لژ فراماسونری پیوستن(لطفا بدنبال تاریخ تاسیس هیچ کدام نباشید چون در نتیجه شعورتان به زیر سوال خواهد رفت!)
باری...
فرمان اتابکست (هان) ای خاتون
آری صنما که زود برگردان...ن
برگردان ...ن و زود برگردا...ن
احسنت ای...ن و شادباش ای... و...ن
حال پندی از این شاعر انقلابی
سوال: اگر معشوقه بدین صفت میسر نشود.
جواب: ای سگ لعنتی اگر میسر نشود، خری طلب کن گرد و سپیدکوهان، تیز گوش آگنده ران، گرد سُرین و درازدم که دانشمندان این وصف چنین فرموده اند که سه عدد خشت زیر پای نهد و اگر نتواند، چوبکی بر دو زانوی خر بندد و پای در آن نهد و در خر سپوزد و دسته گیاهی بر دست گیرد تا اگر وقت انزال بوسه ای چند از لبان چون قند تمنا کند، گیاه را برابر چشم او دارد تا چون سر بیاورد، بوسه بر پوزه چون شکرش دهد.
بی خویش و غریب و خانمانم، چکنم؟
چون تو ندهی و خرنگایم چکنم؟
سوال: اگر خر نگاید چکند؟ جواب: نعلین تکاپوی در پای کند و پاره ای صابون بدست آورد و در حمام برکف مالد و دست را در سر این بدور مدور فرود آورد.
ای خواجه اگر با خرد و تمکینی
جز ج... زدن کار دگر نگزینی
چه خوشتر از آن بود که هنگام جماع
تا...ه فرو بری، س... را بینی
این ابیات انقلابی و پندهای گوهر بار(!!!) را تقدیم میدارم به آن اساتید شعری که فکر می کنند با دو بیت خزئبلات گفتن و اراجیف بافتن به این ادیب و آن شاعر و آن سخنور، گفتار مفتشان در این جمع ذره ای ارزش و اعتبار می یابد.
و در پایان باز هم از آنچه که آورده شد از دیگر دوستان پوزش میخواهم، چه کنیم که پاسخ این مهمل بافی را بجز با هزلیات شاعری انقلابی همچون سعدی استاد حکمت و شعر و ادب نمی توان داد.(هرچند که این شاعر انقلابی از این اشعار و پندها بسیار دارد که از آوردن آن معذوریم)
به amirghorbani
ریشه ی اصلی فراماسونری؛ " کابالا " است، شاید بدانید، کابالا عرفان یهودیان است،قصد بسط دادن این موضوع را ندارم فقط به این نکته متقن اشاره می کنم؛ " خاخامهای یهودی اعتراف می کنند که در مناسک
فراماسونری آموزه های کابالا به وضوح دیده می شود.در نشریه ی یهود منتشره در سال 1861 در لندن آمده است؛ اساس کار مجامع ماسونی اروپا بر پایه ی اعتقادات یهود می باشد. در دایره المعارف فراماسونی
1906-فیلادلفیا نیز آمده است؛ لازم است هر محفلی، رمزی از یکی از معـابد یهود و نیز هر یک از رهبـران ماسونی، نماینده ی پادشاهی از پادشاهان یهود، و هر فرد ماسـونی، مَثَل اعلای یک کارگزار یهود باشد "
حالا تو حدیث مفصّل بخوان ازین مجمل، و اما در باره ی سید جمال الدّین اسـد آبادی و میرزا ملکم خان و میرزا آقا خان کرمانی، عرض کنم که هرسه و دیگر یاران و هوادارانشان از یک قماشند، نظر شخصی ی خود
بنده این است که هیچ کدام از این عناصر آدم حسابی نبوده اند، ممکن است دوستان بزرگوار معترض شوند، کافی است عرض کنم هیچکدام جُز ایجاد فتنه کاری از پیش نبردند، کدام یک از آنان توانستند، پادشاهی
را از تخت و اریکه ی سلطه به زیر بکشـند، اینان بیهوده افکار شـما را به خود مشغول داشته اند، به درد امروز و این زمان هم نمی خورند، نه می توانند الگو باشند و نه بیان و کور سوی شمعِ افکار ناقص و عقـاید نا
کارآمدشان می تواند یک کوره راه پیشرفت را روشن سازد، یاد و خاطره ی آنان هم به درد نمی خورد، اگر عاقلانه به فعالیت های زیر زمینی و آشکارشان نظری بیفکنیم؛ به خوبی متوجّه می شویم، قصد و نیّت آنان
بیشتر براندازی ی حکومتها بوده است که هیچوقت موفق نشده اند، یک انقلابی ی خیر اندیش قبل از هرچیز باید در فکر روشـنگری و بیداری ی ملّت ها از طریق ارتقاء سطح دانش و درک مسائل سـیاسی ی آنان
باشد، جار و جنجال بپا کردن و جفتک انداختن کار چارپـایان است که وقتی رَم می کنند، دوان دوان می جهند و به هـرکه و هرچه می رسند لگد می زنند، کار باید با تدبیـر و فراسـت و کیاست به پیش برود، به هم
ریختن نظم جامعه و آشوب بپا کردن و مثل ایرج میزرا پشت منقل وافور لمیدن و چرند گفتن، انقلابی بودن نمی شـود، بدون هیچ شـبهه ای باید قبول کنید؛ مولانا جلال الدّین بلخی ی خراسانی در بیش از هشـتصد
سال پیش واقعاً یک انقلابی ی به تمام معنا بوده که با سرودن بیش از بیست و ششهزار بیت شعر مثنوی ی بسیار عالی و تکان دهنده و در هر زمانی به روز شده به انسان وجهه ی انسانیت بخشیده است و دنیا
را به لحاظ اخلاق و معنویت متحول گردانیده است، همچنین است؛ حافظ شیرازی( اصفهانی) و استاد سخن سـعدی و دیگرانی که جای نام بردنشان نیست، اینها انقلابی بوده اند و همه گونه پیشـرفت مدیون آنان
است، بله هرکه به جمع فراماسونر ها پیوسته نا آگاهانه به صهیونزم جهانی خدمت کرده و یاری رسانیده است، چگونه است که محفل آنان مخفیانه برپا می شود، درمحافل و جلساتان وقیح ترین کارها از آنان سر
می زند. پیشنهاد می کنم کتاب های تشکیلات فراماسونری در ایران را که در سایت معزِّز کتابناک هم موجود است مطالعه کنید. تا با واقعیات فراماسونری بیشتر آشنا شوید.
دانی زِ چه عشق گلرخان مطلوبست ... با بَهرِ چه سار و سوزشان مطلوبست
از دوزخ مرهوب و بهشتِ مرغوب ... آگاه شـدن درین جهان مطلوبست
پس در این صورت ...
در اروپای عصر روشنگری(قرن هژدهم) بسیاری از اندیشمندان مخالف قدرت بدون حد و محدودیت دربار و کلیسا عضو شازمان هایی چون فراماسونری می شدند. در ایران هم حتی کمال الملک هم به عضویت فراموش خانه درامده بود.
[quote='nikdoost']
فراماسونری یک تشکیلات شیطانی صهیونیستی است. بیشتر اعضاء آن از سیاستمداران لا مذهب و فریب خورده و پولدارها هستند.
[/quote]
پس در این صورت « سید جمال‌الدین اسدآبادی ، سید صادق طباطبایی و پسرش سید محمد طباطبایی ، پسر شیخ فضل الله نوری و دیگر روحانیون عضو تماما لامذهب و فریب خورده
و پولدار بودند و برای صهیونیست نوکری می کردند »
واقعا روزنامه یکی از ارکان پیشرفت بوده. انتقال دهنده دانش و آگاهی در سطوح اولیه جامعه.
بابا این Kaydan بنده خدا کجاش صهیونیسته؟

میرزا ملکم خان هم نه سیاه و نه سفید بلکه خاکستری بود...
پس از داستان لاتاری و کلاه برداری جناب سفیر برای تحت فشار قرار دادن دولت ایران روزنامه قانون را تاسیس کرد که در همان زمان هم ورود آن به ایران ممنوع شده بود و نقشی بسزا در روشن کردن اوضاع عصر ناصری برای طبقعه با سواد و عموما نوکر دولت و بازرگان داشت.
بعد از چند سال هم رابطه آن بزرگوار با دولت بهبود یافت و گمان کنم در ایتالیا سفیر شد.
ملکم انسان بی سوادی نبود.
دزدان دریایی در خلیج فارس؛ از افسانه تا واقعیت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک