رسته‌ها
تاریخ مختصر ادیان بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 34 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 34 رای
فلیسین شاله (1954 – 1875م) جامعه شناس و استاد فلسفه در لیون فرانسه به دنیا آمد و آثار ارزنده ای را از خود به جا گذاشت. وی به دور دنیا سفر کرد و مدتی را در آسیای شرقی زندگی کرد و با مراسم و آدابهای مذهبی تمامی ادیان از نزدیک آشنا شد. این کتاب در سال 1947 در پاریس منتشر شد که با کتاب حاضر متفاوت است. مترجم این کتاب دکتر منوچهر خدایار محبی بعد از گذشت بیست سال از ترجمه اولیه، بار دیگر آن را در سال 1346به چاپ رساند. چاپ اول کتاب فلیسین شاله 15 فصل داشت در حالی که ترجمه فعلی، شامل 30 فصل است. مترجم با توجه به اطلاعات جدیدی که درباره تاریخ ادیان به دست آمده، فصول کتاب را کامل کرده و متن شاله را از فرانسه و ادیان دیگر را از انگلیسی و زبانهای دیگر ترجمه و در پاورقی ذکر کرده است. بعضی فصلها هم بدون دخل و تصرف آورده شده است تا نظرنویسنده درباره آن بدون کم و کاست بیان شده باشد. از آن جمله است فصل آخر که نتیجه گیری است و نظر شاله از نظر تطبیق اصول معتقدات ادیان گوناگون در آن بیان شده است. معرفی ادیان مردم ابتدایی و دین مصریان قدیم، ادیان هند، چین، ژاپن، ادیان ایران و آسیای غربی، دین یهود، ادیان اروپا، مسیحیت و اسلام بخشهای اصلی این کتاب را تشکیل می دهند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
521
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1395/08/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ مختصر ادیان بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
1
دو بخش این کتاب در زمینه دیانت اسلام و زرتشتی را مطالعه کردم که نظرم را تقدیم عزیزان می کنم.
برداشت نویسنده محترم در باب اسلام ملقمه ای از مذاهب مختلف می باشد. بسیار عجیب می نماید که کتابی در این مرتبه تا چه اندازه بی کیفیت و کم اطلاع است. احتمالاً بدان خاطر است که اسلام، کمتر از جانب نویسنده به عنوان دینی حقیقی شناخته شده است.
در صفحه 463 مدعی ست "کلام الهی از ازل در آسمان وجود داشت" که عقیده اشاعره است. در صفحه 467 می گوید "خداوند سرنوشت مردم را قبلاً مقرر داشته است" و از "مکتب جبری محمدی" نام می برد که باز هم مبین دیدگاه اشعری هاست. تو گویی که نظرات هیچ فرقه دیگری جز اشعری را نخوانده است. با این ادعاها فکر می کنم تن واصل بن عطا و معتزلیون در گور به لرزه افتاد.
نکته دیگری که به چشم می آید تلاش خستگی ناپذیر مترجم محترم در رد نظریات نویسنده است. گویا کتاب دو نویسنده دارد و گویا خواننده تمایل دارد علاوه بر نویسنده، از نظرات مترجم هم آگاه شود. مطمئن نیستم این اظهار فضل های گاه و بیگاه مترجم در ذیل هر نکته ای که از نظر ایشان خطاست، برای دریافت مجوز است و یا آقای خدایار میل به نظر دادنشان زیاد است. در هر حال پرگویی و پرچانگی ست و گاهی از حوصله خواننده-حداقل بنده-خارج می شود.
در صفحه 470 مدعی ست "زن باید در خانه بماند یا روبسته خارج شود بنابر این در موقعیت پایین تر از مرد قرار میگیرد". اینکه به چه چیزی استناد کرده اند جای سوال دارد.
در همان صفحه می گوید "در نظر شیعیان حضرت محمد آخرین پیغمبران نیست بلکه عده ای دیگر نیز هستند" که اصلا انتظار برداشتی اینچنینی از ایشان نمی رفت. هرچند که مترجم باز هم به رسالت نقد برداشت های اسلامی نویسنده نیز پرداخت.
در همان صفحه مترجم می گوید "صلاحیت تفسیر قرآن با اهل فقه نیست بلکه با حضرت رسول اکرم است" که نشان می دهد این مترجم ایرانی نیز، لای یک کتاب تفسیر را باز نکرده ولی در اظهار نظر، قصور را جایز نمی دانند.
نویسنده در صفحه 471 می گوید "گریه کردن برای خدایی نجات دهنده بسیار دلپذیر است. این احساس اندکی برای اسلام عربی بیگانه است، زیرا دینی جدی و مخصوص مردان است". حداقل این است که 58 مریم و 109 اسراء را نخوانده اند. همینطور آیاتی عدیده که در ارتباط با زنان سخن می گوید.
مترجم همچنین استنادهای عجیب و غریب می نماید. در صفحه 473 ادعایی مطرح می کند و به جای ارجاع، می گوید "توضیح از: آقای حکمت الله آل آقا" . یعنی روشی نوین و ابداعی در ارجاع دادن.
مترجم دست به سانسور هم دارد. در همان صفحه که نویسنده در باب محمد عبدالوهاب سخن می گوید، مترجم می نویسد: "پس از این قسمت سی و پنج سطر حذف شد". لابد بیم آن داشته که خلق الله را سلفی مسلک کند.
و اما دین زرتشت
خیلی عجیب است که نویسنده چطور مکتب مزدیسنا را با زروان به هم آمیخته و آن را به جای این عرضه می کند. فی المثل در صفحه 214 از "مکتب ثنوی" نام می برد که "شیطان را در برابر خدا قرار میدهد" که احتمالاً منظور ایشان نه تنها اهریمن در برابر مزداست، بلکه شامل همان شیطان ادیان ابراهیمی نیز می شود. یعنی درکی ابتدایی از معارف زرتشتی و ابراهیمی.
در صفحه 210 گاو نر را آفریده انگره مینو می داند ولی در صفحه 212 رفتار نیکو با آن را از "دستورات دین بزرگ ایران" می داند.
این نکته را عرض کنم که سایر قسمت های کتاب را مطالعه نکردم. ولی دلایل خوبی برای عدم انجام این کار یافته ام. درک ایشان از دو دین مذکور، سطحی و ابتدایی، آشنایی ایشان با متون اصلی این دو دین قابل اغماض و توضیحات ایشان کم و ناکافی است (این یکی را فروتنانه در عنوان کتاب عنوان می کند).
تاریخ مختصر ادیان بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک