رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
شبح مرگ بر فراز نیل
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 3 رای
نویسنده:
مترجم:
نیما حضرتی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 3 رای
✔️ در این داستان، پوآرو كه برای گذراندن تعطیلات به مصر سفر كرده، با زوجی آشنا می‌شود كه ماه عسل خود را در آن‌جا می‌گذرانند و معماهای داستان‌ها از همين‌جا در ذهن شكل می‌گيرند.

گزیده ای از کتاب:
ساعت چهار بعدازظهر بود که یک اتومبیل دونفره زهواردررفته با صدایی دلخراش توقف کرد. دختری باریک‌اندام با موهای ژولیده سیاه از اتومبیل پیاده شد، از پله‌ها بالا رفت و زنگ را به صدا درآورد. چند دقیقه‌ای گذشت تا سرپیشخدمت دختر را به درون اتاق پذیرایی راهنمایی کند و با لحن اندوهگین و مؤدبانه همیشگی خود بگوید: ــ خانم بلفور. چند لحظه بعد، ژاکلین و لینِت یکدیگر را در آغوش کشیده بودند و ویندلزهام کمی آن‌طرف‌تر دلسوزانه به حرکات هیجان‌آلود این تازه‌وارد می‌نگریست. لینِت گفت: ــ آقای ویندلزهام، ایشان ژاکلین بلفور، بهترین دوست من هستند. ویندلزهام به رسم معمول چند کلمه‌ای به زبان آورد و برای اینکه مزاحم آن دو نباشد از اتاق بیرون رفت. به نظر ویندلزهام این دختر اگرچه چندان زیبا نبود، با آن موهای فرفری سیاه و چشمان بسیار درشتش، جذابیت خاصی داشت. ویندلزهام که بیرون رفت، ژاکلین با شیوه‌ای که برای لینِت کاملاً آشنا بود به هوا پرید و گفت: ــ ویندلزهام؟ ویندلزهام؟ این همان مردی است که روزنامه‌ها می‌گویند می‌خواهی با او ازدواج کنی؟ راست است؟ می‌خواهی با او ازدواج کنی؟ لینِت زیرلب گفت: ــ شاید بکنم. ــ لینِت نازنین، نمی‌دانی چقدر خوشحالم! خیلی آقاست...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1394/12/28

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شبح مرگ بر فراز نیل

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
شبح مرگ بر فراز نیل
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک