رسته‌ها

خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید در ایران

خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید در ایران
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 54 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 54 رای
به ضمیمه اسناد و مکاتبات سیاسی وزارت خارجه ی انگلستان

ادموند آیرونساید ژنرال انگلیسی و طراح اصلی کودتای ۱۲۹۹ در ایران بود. عملیات نهایی کودتا با دستور مستقیم لرد ردینگ، نایب‌السلطنه وقت هند، و وینستون چرچیل، وزیر جنگ وقت بریتانیا، به اردشیر ریپورتر و ژنرال آیرونساید آغاز شد و به فرجام رسید.
این کودتا به دست رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبائی اجرا شد.
دهم بهمن سال ۱۲۹۹ خورشیدی (۳۰ ژانویه ۱۹۲۱) ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران در جریان بحران کابینه، با ژنرال رضاخان پهلوی فرمانده تیپ قزاق ملاقات و او را تشویق به کودتا کرد.
در این ملاقات، به ژنرال رضاخان تاکید شده بود که قرار است سید ضیاء طباطبائی یزدی که از کسوت روحانیت خارج شده بود پس از کودتا رئیس الوزراء شود و از آن پس تماس وی با ژنرال رضا بر قرار شد .
روز ۲۹ بهمن که یگانهای تیپ قزوین به حومه تهران رسیدند و فرستادگان احمدشاه را که برای مذاکره رفته بودند بازداشت کردند، سید ضیاء به نیروی قزاق پیوست و گفته می شود که برابر سه ماه مواجبشان را به آنان پرداخت کرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
235
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1395/01/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید در ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
5
شاه می‌خواست قزاق‌ها از آقابابا به نزدیکی تهران منتقل شوند تا آنان را زیر نظر دولت بگیرد. نورمن و آیرونساید و دیکسون خواسته‌ی شاه را رد کردند (کاتوزیان، دولت و جامعه در ایران ص 311). سردار همایون از نارضایتی قزاق‌ها خبر داشت و به‌دنبال آن بود که حقوق عقب‌افتاده آنان پرداخت شود. اما پرداخت حقوق به صلاحدید نورمن انجام می‌گرفت و اسمایث ناظر مالی نیروی آقابابا بود. اسمایث به آیرونساید نوشت: این مردک (سردار همایون) برای دست‌یافتن به بودجه قزاق‌ها شدیداً تلاش می‌کند. ولی بنا به دستور من او حق دست‌زدن به بودجه را ندارد (خاطرات سری آیرونساید ص 336). وزیر مختار و افسران انگلیسی حقوق قزاق‌ها را نپرداختند. نارضایتی آن‌ها روز بروز بیشتر میشد. عاصی کردن قزاق‌ها بخشی از برنامه‌ی آماده‌سازی روانی آنان بود تا برضد دولت دست به اقدام بزنند. زمان تقریبی کودتا اسفندماه تعیین شد. آیرونساید در یادداشت‌هایش می‌نویسد که تصمیم داشت چند ماه مانده به خروج نیروهای انگلیس از ایران، نظارت بر قزاق‌ها را شل کند. به این ترتیب توطئه‌گران در حضور نیروهای انگلیس به‌قدرت می‌رسیدند. آیرونساید برنامه‌ی نهایی را با رضاخان در میان گذاشت و آخرین تضمین‌ها را از او گرفت: 1- هنگام تخلیه نیروی انگلیس به آن‌ها حمله نکند، 2- برای سرنگون کردن «شاه خودکامه» گام برندارد و به دیگران هم اجازه چنین کاری ندهد (خاطرات سری آیرونساید ص 219-220). هیچکدام از سران ارشد قزاق، بجز رضاخان، به ماهیت حرکت نیروی زیر فرمان خود و هدف واقعی آن پی نبرده بودند. رضاخان پس از جلسه شاه‌آباد به احمدآقاخان گفته بود که کار از آنچه «برعهده» داشته‌اند مهم‌تر شده است (سهراب یزدانی. ص 233- زرگری‌نژاد، خاطرات نخستین سپهبد ایران ص 166). باقی افسران حتی نمی‌دانستند که حرکت آنان در حکم شورش نظامی است. قزاق‌های عادی خود را به شاه و کشور وفادار می‌شمردند. علت حرکت خود به پایتخت را نیز خدمت به شاه و دریافت حقوق گذشته می‌دانستند. اما کارگردان‌های کودتا سرشان کلاه گذاشتند (سهراب یزدانی، کودتاهای ایران ص 233). چگونگی حرکت قزاق‌ها از آقابابا تا تهران عجیب بود. آن‌ها باید از قزوین می‌گذشتند و ستاد کل ارتش انگلیس در این شهر قرار داشت. 6000 سرباز و چند یگان توپخانه و زره‌پوش که می‌توانست با هرنوع نیروی روس مقابله کند. در مقطع کودتا تمرکز نیروی انگلیسی در قزوین به اوج خود رسیده بود حال آنکه نیروی قزاق بشدت ضعیف شده بود. جان کالدول، وزیر مختار آمریکا در تهران و لوسوئور می‌پرسیدند چگونه ممکن است آن تعداد نیرو از آقابابا راه بیفتد و از قزوین بگذرند و تا تهران پیش بروند اما مسئولان انگلیسی شهر با آن همه دیده‌بان و ابزار فنی و خطوط تلگراف بیسیم از موضوع آگاه نشوند (ایران، برآمدن رضاخان، ص 213).
با گذشت صد سال در داخل کشور بر این عقیده هستند که رضا شاه را با کودتا بر ایران حکم فرما کردند و آنقدر نحیف هستند که معنی کودتا را هم نمیتوانند درک کنند چرا که کودتا به معنی براندازی و تغییر رژیم حاکم می باشد در صورتی که آن زمان رضا خان میر پنج به احمد شاه قاجار باورمند بود و تنها برای نظم دادن به وضع آشفته ایران و کوتاه کردن دست نوکران واقعی انگلستان که برای مثال قرارداد 1919 را که بوسیله وثوق الدوله و صارم الدوله و حتی با خود احمد شاه که سهمی هم او در این قرار داد داشت را انجام داد و چون در حکمی که به این منظور بر در و دیوار تهران نگااشت که حکم می کنم یک عده آگاه به عمد که نمونه اش زیاد بوده و هست این منظور را به کودتا تلقی می کنند در آخر اگر رضا شاه دست نشانده انگلستان بود که قرار داد 1919 را ملغی نمیکرد و قراردادنفت را در آتش نمی انداخت.
یادداشت اوایل ژانویه ۱۹۲۱: «سری به قزاق‌های ایرانی زدم و وضع آن‌ها را بررسی کردم. اسمایس به وضع آن‌ها سروسامان داده است... فرمانده قزاق‌ها [قاسم خان پوروالی یا والی ملقب به «سردار همایون»] موجودی حقیر و بی‌مصرف است ولی روح و جان این نمایش سرهنگ رضا خان است. مردی که من از سابق به او علاقه داشتم. اسمایس می‌گوید او مرد خوبی است و من از اسمایس خواستم تا به سردار همایون مرخصی بدهد تا رضا خان موقعیت خود را مستحکم کند.» (ص ۳۵۹)
«در واقع، فقط دیکتاتوری نظامی می‌تواند مشکلات ما را حل کند و به ما فرصت خواهد داد تا بدون هیچ‌گونه دردسری کشور [ایران] را ترک کنیم.
ﯾﮑﻤﺮﺗﺒﻪ ﺩﺭﯼ ﺑﻪ ﺗﺨﺘﻪ ﺧﻮﺭﺩ ، ﯾﮑﺸﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﻔﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻧﺪ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺷﺪﻧﺪ ، ﺧﺪﺍ ﯾﮏ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻗﺪﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﮕﻮﺯﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﯿﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﯿزهٔ ﺩﻩ ﺫﺭﻋﯽ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﺳﻨﺪﻩ ﺯﯾﺮ ﺩﻣﺎﻏﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻬﺸﺎﻥ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻓﻀﻮﻟﯽ ﺑﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮﯾﺪ : " ﺑﺎﻻﯼ ﭼﺸﻤﺖ ﺍﺑﺮﻭﺳﺖ " .
ﻓﻮﺭﺍً ﺟﻤﻌﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﻧﻮﮐﯿﺴﻪ ﻭ ﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﺵ ﺩﻭﺭﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﺮﻓﻬﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ : " ﺳﻠﻄﺎﻥ سایهٔ ﺧﺪﺍﺳﺖ " .
توپ مرواری
صادق هدایت
پس از اینکه قرارداد 1919 به دلایل گوناگون همچون مخالفت های داخلی وفشار رقبای خارجی بریتانیا عملی نشد,برای پیشگیری از سقوط ایران در دامان شوروی نوپا کودتای سال 1299 طرح ریزی وبا موفقیت اجرا شد ودر عمل بجای اینکه بریتانیا با صرف هزینه ای کلان و با دخالت مستقیم خود در کشور از نفوذ شوروی پیشگیری نماید رضا شاه پهلوی بر مصدر کار سوار شد.
تاریخ همواره با اما و اگر همراه است!
اگر در جنگ جهانی اول روسیه تزاری در ردیف پیروزمندان پایان جنگ قرار می گرفت به احتمال زیاد سرتاسر شمال ایران و بخش تحت نفوذ طبق قرارداد 1907 این بار رسما به خاک روسیه ضمیمه می شد و شاید برای اطمینان از وضعیت پالایشگاه نفت آبادانومنابع ارزشمند نفت خوزستان هم بدل به شیخ نشینی مستقل می گردید.
سقوط روسیه تزاری و طلوع بالشویسم برای ایران و ترکیه نعمتی بزرگ بود.
مصطفی کمال پاشا در کوران نبرد با یونانیان توانست ارمنستان مستقل را شکست داده و قارص و اردهان وبندر باتومی را که عثمانی در جنگ سال 1878 از دست داده بود بازپس بگیرد و در برابر به رسمیت شناختن شوروری ومتصرفات آن در جنوب قفقاز از روس های سرخ سلاح وتجهیزات نظامی دریافت دارد تا حساب های کهنه را با یونانیانی که از ازمیر تا به نزدیکی آنکارا پیشروی کرده بودند تصفیه نماید.
البته جمهوری ترکیه پس از این معاهده با شوروری از بندر باتومی عقب نشینی نمود.
سیاست ملغمه ای است از اعمال ورفتاری که شاید در نخستین نگاه حتی خیانت به نظر برسند.
خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید در ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک