رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.

ایران و ترکان در روزگار ساسانیان

ایران و ترکان در روزگار ساسانیان
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 80 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 80 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
simin
simin
1394/07/12
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ایران و ترکان در روزگار ساسانیان

تعداد دیدگاه‌ها:
9
[quote='Behruz67']این جزو کتاب‌هایی‌ست که باید خواند ولی نظر خود نویسنده رو با احتیاط پذیرفت که در جای جای کتاب به صورت یک طرفه با استناد به منبع خاصی کوشش در ارائه نظریاتی داره که در رد آن مدت‌هاست مطالعات زیادی شده (مثلا صفحات ۷۹ تا ۸۳).[/quote]
ببخشید آقای عنایت الله رضا دل شما را شکست‌و آن 16 امپراتوری بزرگ ترک (16 Great Turkic Empires) را که هپتالیان هم از آنان بودند را از شمار ترکان که ترکیه‌اییان به زور آنان را درون ترکان کرده بودند بیرون آورد، هنوز که هنوزه ما نوشته‌ای از هون‌ها در دسترس نداریم که نشان دهد زبانشان ترکی بوده است دیگر چه برسد به هپتالیان. در پایان از شما چندین‌وچند پژوهش درباره ایرانی نبودن هپتالیان با ایرانی‌نشین نبودن آسیای میانه می‌خواهم، زیرا همانگونه که فرمایید "مطالعات زیادی" شده، تنها خواهشمندم از استادان پانترک خود نشانی ندهید :))
هموطن گرامی Ashkan3882
سکا ها ایرانی تبار بوده اند ، و شما میتوانید در دانشنامه های معتبر اروپایی مانند بریتانیکا ، لاروس ، بروکهاوس واژه انگلیسی Scythians ،فرانسه Scythes, آلمانیSkythen را جستجو کنید همگی به شما خواهند گفت که بر گفته تاریخنگاران یونانی و رومی که خود با سکاها در تماس بوده اند ، سکاها تباری ایرانی بوده اند ،
همچنین به پژوهش زبانشناس مجارستانی Oswald Szemerényi واژه های بجا مانده از سکاها و حتی خود نام Scyth ریشه هندو اروپایی ایرانی دارد ، و خوشبختانه هنوز اوستی ها (ارانی ها ) که بازمانده های سرمتی ها - سکا ها هستند در قفقاز شمالی زندگی میکنند و زبانشان زبانی ایرانی است ، بیاد بیاوریم که اقوام ترکنژاد در قرن ششم میلادی از شمال شرقی وارد منطقه شدند و تا پیش از قرن شش میلادی هیچ نامی از آنان در تاریخ های اروپایی (رومی -یونانی ) برده نشده بود در حالیکه سکاها از دیرباز شناخته شده بودند و همه تاریخنگاران یونانی و رومی از آنها یاد کرده اند (آنها را ایرانی تبار شمرده اند )
ترکان، از اتحاد قبایل هون و ساکا هستند...که ابتدا حکومت یوشی ها را بنیان نهادند... بعدا کوشانی ها،یفتالی ها،کوگ تورک ها،هون های اروپا ،خزر ها را بوجود اوردند.از لحاظ ژنتیک، ترکان بیشترین هاپلگروپ های ساکاها را دارند.... بعلاوه در اسناد رومی و چینی ترکان را با شرح کامل،نسب انها را به قبایل ساکا بطور دقیق میرسانه....... فرهنگ و شیوه زندگی ترکان بعد از سالها، هنوزم بسان ساکاها هست..... ساکاها با هاپلگروپR با هون ها با هاپلگروپQ از یک منشا هستند...که 10 هزار سال قبل در شمال چین از هم جداشدند....
این جزو کتاب‌هایی‌ست که باید خواند ولی نظر خود نویسنده رو با احتیاط پذیرفت که در جای جای کتاب به صورت یک طرفه با استناد به منبع خاصی کوشش در ارائه نظریاتی داره که در رد آن مدت‌هاست مطالعات زیادی شده (مثلا صفحات ۷۹ تا ۸۳).
نگاهی کوتاه به زندگی و فرهنگ گوگ تورکها:
عمده ی گوگ ترکها مخصوصا گوگ ترکهای اولیه کوچرو بودند.برخی از اقوام آنها نیز یکجانشین و کشاورز و بازرگان بودند.دین آنها متکی به تک خدایی بود و نام خداوند آنها" تنگری" است که در عین حال در ترکی باستان معنای آسمان نیز میدهد. در عین حال اعتقاداتی به توتم نیز داشتند در افسانه ها، خود را زاده ی گرگ خاکستری میدانستند.آنها خط ویژه ای برای نگارش متون داشتند. مجموعه کتیبه های ترکی در کنار رود اورخون و یئنی سئی (در مغولستان امروزی)از آنها به یادگار مانده است. سه کتیبه اورخون در واقع ستایشی از دو شاهزاده گوک ترک(کول تکین و بیلگه خاقان) و وزیر آنها "تونیو گوک" است. این خط از راست به چپ نوشته میشد و ظاهرا از خط سغدی اقتباس شده بود و شباهتهایی به رسم الخط باستانی کشورهای اسکاندیناوی و خطوط مرسوم در میان اشکانیان نیز دارد.جوینی در تاریخ جهانگشا از وجود کتیبه هایی با خط عجیب در کنار اورخون که کسی قادر به خواندن آنها نبود، یاد میکند. این کتیبه ها در اواخر قرن نوزدهم کشف شدند.( کتیبه های یئنی سئی صد سال قبلتر کشف شده بودند) تومسن دانمارکی خطوط رمز آن را کشف نموده و رادلوف آنها را خواند. اگرچه اشتباهاتی در ترجمه های این دو وجود داشت ولی هنوز هم یکی از بهترین خوانش ها از آن رادلوف است.ظاهرا افسانه ی قدیمی "ارگنه کون" که رشیدالدین همدانی در جامع التواریخ ثبت کرده است در واقع صورت افسانه ای واقعه حمله چینی ها به دولت اولیه گوک ترکهاست.
قسمت دوم:
پس از مرگ ایستمی فرزندش "تاردو" به جای او نشست و رسما دولت خاقانات غربی را تاسیس کرده و حکومت ترکها را به دو نیم نمود. عموزادگان شرقی او که مشغول دولت چین بودند بر این تقسیم اعتراضی نکردند.تاردو به بهانه ی سرکوب بقایای "ژوان ژوان" ها به غرب لشکر کشید و تا بیخ گوش بیزانس در شبه جزیره کریمه پیش رفت. و به هیئت رومی هم پیش دستانه اعتراض نمود که "چرا ژوان ژوان ها را پناه داده اید؟ شما به تعداد انگشتان دستان من زبان دارید.زبان حقه و فریب و خیانت و...!!"
تاردو که از اختلاف روم و ایران با خبر بود پس از چندی متوجه ایران شد تا تاریخ باز به ما بگوید دو پادشاه در دو اقلیم هم نمیگنجند! مجموعه جنگهای ساسانیان با تاردو، به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.بهرام چوبین سردار ایرانی به جنگ ترکها رفت و پیروز بازگشت ولی عاقبت از ترس شاه ایران(خسرو پرویز)پناهنده ی همان دولت ترکی شد.مرگ تاردو باعث فروکش کردن نزاع ساسانی- گوگ ترکها شد. بعد از چندی حملات چینی ها، ترکها(شرقی و غربی) را تسلیم نمود و حمله اعراب به ایران نیز کار ساسانیان را یکسره کرد.
پنجاه سال بعد نوادگان گوگ ترکها دوباره علیه چین قیام نمودند و سه بردار (قتلغ، کول تکین و بیلگه خاقان)در جنگی چینیان را شکست داده و امپراطوری ترکها را دوباره احیا کردند نزدیک به صد سال بعد، چینیان که از ضعف دولت دوم هم آگاه شده بودند، با سپاه بزرگ برای انتقام رهسپار ماوراء النهر شدند ولی از بخت بد با سپاه قتیبه بن مسلم(سردار عرب فاتح خراسان و ماوراء النهر) برخوردند و در تالاس(طراز) شکست سختی از اعراب خوردند و برای همیشه آسیای مرکزی را تسلیم اعراب نمودند.دولت ضعیف شده گوک ترکها هم چندی بعد با شورش دیگر طوایف ترکی مخصوصا اویغورها از هم پاشید.
خلاصه ای از تاریخ سیاسی دولت گوک تورکها:( قسمت اول)
اقوامی که امروزه ما آنها را تحت نام "ترک" میشناسیم پیش از قرن ششم میلادی در واقع با نامهای مختلفی شناخته میشدند.ولی تشکیل دولت بزرگ "گوگ تورک" ها( ترکان آسمانی) در همین قرن باعث شد تا تمام هم زبانهای این طایفه، بعدها با نام یگانه ترک شناخته شوند.نیای این اقوام را میتوان همان "هون" ها دانست. هونها که منابع چینی آنها را "هیونگ-نو" مینامیدند، در شمال چین و مغولستان امروزی به رمه گردانی مشغول بودند و هر از چندگاهی به چین نیز حمله میکردند. این حملات باعث شد تا چینیان پاسگاه هایی در مرز شمالی خود احداث کرده و بعدها دیواری چند هزار کیلومتری بین پاسگاه ها بکشند تا مگر از حملات هونها رها شوند.احداث دیوار در چین باعث شد تا رم تا آستانه سقوط پیش برود!! چراکه بسته شدن راه هونها به جنوب باعث شد تا آتیلا، سردار هون،به جای فتح جنوب به فکر فتح غرب بیفتد.
صد سال پس از آتیلا، در قرن ششم میلادی، سرداری از صنف آهنگران به نام "بومین" علیه اربابان خود که قوم "ژوان ژوان" نامیده میشدند شورید و پس پیروزی، خود را "خاقان" نامید. گرچه او چند صباحی پس از آن زنده نماند ولی نامش به عنوان موسس دولت "گوگ تورک" هنوز در تاریخ زنده است.پس از او فرزندش به جای او نشست و برادرش "ایستمی" که مشغول فتح مناطق غربی بود، گرچه خود کم از شاهی نداشت ولی به احترام بردارزاده اش خود را یبغو(نماینده خاقان) نامید.او در مسیر فتوحات خود به سد "هونهای سفید" برخورد.این هونها که در منابع اسلامی با عنوان "هیاطله" شناخته شده اند در واقع واسطی بین دولت تازه تشکیل شده ترک و دولت ساسانی بودند. ایستمی با شاه وقت ساسانی انوشیروان طرح دوستی ریخت، دختر خود را به زنی او درآورد تا با داماد تازه اش کار هیاطله را یکسره و قلمرو آنها را بین خودشان تقسیم نمایند.ایستمی همزمان،هیئتی به دولت بیزانس فرستاد تا به جای جاده ابریشم، جاده ای از شمال دریای خزر را جایگزین کنند و هر دو از شر قدرت تجاری ایران راحت شوند. در پاسخ به او هیئتی از روم عازم سغد شد تا طرح را بررسی کند. یکی از افراد این هیئت به نام "زمارخوس" گزارشی از سفرخود به دربار ترکها نوشته که شرحی جالب از این دولت تازه تاسیس است.
ایران و ترکان در روزگار ساسانیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک