رسته‌ها
Human Evolution
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
در کشور شما در دسترس نیست
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mortezahoseini
mortezahoseini
1394/02/13
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی Human Evolution

تعداد دیدگاه‌ها:
2

چگونه انسانها با هجوم خون به مغزشان باهوش تر شدند؟
بیگ بنگ: دانشمندان معتقدند که تایید دیگری بر باهوش تر شدن انسانها نسبت به اجدادشان یافته اند. انسان شناسان چندین دهه است که درباره فرگشت هوشمندی انسان کنجکاوند، اجزای اصلی تحقیق شامل یافته های باستان شناسی در باب استفاده از آتش، ابزار و مانند آن میباشد. اما شواهد مربوط به فسیل جمجمه ها چطور؟ جایی که مغز در آن قرار گرفته است؟
به گزارش بیگ بنگ، حجم مغز انسان افزایش سه و نیم برابری در مقایسه با نیاکان ۳ میلیون ساله ما (استرالو پیتکیوس) داشته است. بطور کلی فرض بر این است که هوش با اندازه مغز در ارتباط میباشد و دلیل این امر این است که به نظر می رسد تعداد سلولهای عصبی در مغز پستانداران مستقیما با ابعاد مغز در ارتباط است.
این تحقیقات بر مقدار جریان خون در مغز متمرکز شده است که با میزان متابولیسم ارتباط تنگاتنگی دارد، زیرا خون مسئول تامین اکسیژن لازم برای سلول هاست. اگر جریان خونی که به سمت مغز شما می رود متوقف شود طولی نمی کشد که از دنیا می روید. در هر ثانیه بصورت نرمال چیزی حدود ۷ سی سی خون به سمت مغز شما در جریان است. قابل ذکر است که این میزان بسته به اینکه شما خوابید، بیدارید یا در حال حل کردن مسئله ریاضی، کمی تغییر می کند.
*لوله کشی مغز*
خون از طریق دو سرخرگ کاروتید داخلی (شاهرگ) به بخش شناختی مغز (سربروم) جریان می یابد، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ قرار دارد. اندازه ی این شریان ها به میزان فشار خون در آنها وابسته است. درست همانند یک لوله کش که لوله های بزرگ را نصب می کند تا میزان بیشتری آب را به ساختمان های بزرگتر هدایت کند، سیستم گردش خون بطور مستمر اندازه رگ های خونی را با میزان فشار خون در آنها مطابقت می دهد.
این به نوبه خود با نیاز اندام به اکسیژن مربوط می شود. اگر ما بتوانیم اندازه شریان های بزرگی که اندامی مانند مغز را تغذیه می کنند بسنجیم، میتوانیم مقدار متوسط جریان خون را با قدری دقت محاسبه کنیم. این اصل برای یک قرن است که شناخته شده و زیبایی آن در سادگی اش نهفته است.
*اندازه اهمیت دارد*
“راجر سمویر” استاد بازنشستۀ فیزیولوژی دانشگاه آدلاید گفت: لحظه یورکای من زمانی بود که دریافتم اندازۀ یک سرخرگ را با اندازه حفره ای که در استخوان وجود دارد، می توان سنجید. این بدین معناست که می توان، میزان جریان خون مغز را توسط کانال های کاروتیدی که در فسیل های اسکلت های انسان ریخت ها وجود دارد، اندازه گرفت. ایده ی بسیار خوبی بود، به همین دلیل شور و اشتیاق دانشجوی من وانیا بوسیوچیک را برای تبدیل به بخشی از تحقیق به خود جذب کرد.
او برای دسترسی به فسیل های بی ارزش جمجه های هومینین ها ( زیرخانواده ای از انسان ریخت ها) و اندازه گیری شان به موزه هایی در استرالیا و آفریقای جنوبی سفر کرد. ما دریافتیم که اندازه کانال های کاروتید بسیار سریعتر از آنچه انتظار داشتیم، نسبت به اندازۀ مغز در ۱۲ گونه اجدادی انسان طی ۳ میلیون سال گذشته بزرگتر شده است.
در حالی که اندازه مغز در حال افزایش ۳.۵ برابری بود میزان فشار ِ خون، بطور حیرت انگیزی ۶ برابر شد یعنی از ۱.۲ میلی لیتر در هرثانیه به ۷ میلی لیتر در ثانیه رسید. این یافته همچنین نشان می دهد مغز ما ۶ بار بیشتر از نیاکانمان تشنه اکسیژن است که احتمالا بخاطر بیشتر شدن توانایی های شناختی ما و بیشتر فشرده شدن انرژی است. از آنجا که تعداد سلول های عصبی در مغز انسانها همانگونه که انتظار می رود در مغز یک نخستی بزرگ باشد، کشفیات ما اشاره به ماده مغزی فعالی دارد که احتمالا به دلیل ارتباطات بسیاری است که بین نورون ها وجود دارد.
هر سیناپس که محل اتصال نورون هاست باعث انتقال یک تکانه الکتریکی از یک سلول به دیگری می شود. معمولا به وسیله ترشح مادۀ شیمیایی از سلول که تولید ضربه الکتریکی در سلول های دیگر را تحریک و یا مهار می کند. چرخه شیمیایی که موجب تکانه ها می شود از لحاظ انرژی هزینه ی ناچیزی دارد اما با احتساب اینکه مغز ۸۰ میلیارد سلول عصبی را شامل می شود که هرکدام نیز هزاران سیناپس با سلولهای مجاور دارد، مصرف انرژی سیر صعودی در پیش می گیرد.
*کامپیوتر انسانی*
بدن انسان چیزی در حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد از میزان متابولیسم استراحت را به مغز اختصاص می دهد که این مقدار در نخستی ها ۸ تا ۱۰ درصد و در سایر پستانداران ۳ تا ۵ درصد میباشد. بخاطر همین ما مغز را بعنوان یک ابر کامپیوتر تشنۀ انرژی در نظر می گیریم. این تشبیه به کامپیوتر تشبیه مناسبی است. هرچه حافظه ی کامپیوتر بیشتر‚انرژی مورد نیاز برای نگه داشتن در حالت روشن نیز بیشتر و به همان مقدار کابل تامین انرژی بزرگتری مورد نیاز است.
در مورد مغز نیز همینطور هرچه عملکرد شناختی بیشتر، میزان سوخت و ساز بیشتر و جریان خون بیشتر و شریان های قطورتر مورد نیاز است. فرگشت مغز انسان در میان بقیه جانوران منحصفر بفرد و خاص است. ما اندازه سرخرگ های کاروتید در ۳۴ گونه نخستی زنده، که همه شان نشان دهندۀ فرگشت از میمون های بی دم تا هومینین ها هستند را بررسی کردیم.
در میان این نمایندگان فرگشت نخستی ها، هم اندازۀ بدن و هم اندازه ی مغز افزایش یافته اما اندازه بدن سریعتر افزایش یافته است. جریان خون در مغز نخستی ها به نسبت اندازۀ مغز نیز افزایش بیشتری داشته است. تنها در هومینین ها ما شاهد سریعتر بودن افزایش جریان خون نسبت به افزایش اندازه ی مغز هستیم که دربردارنده این موضوع است که اجداد ما در گذر زمان باهوش تر شدند.
ترجمه: محمد گله داری/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: theconversation.com
هفت گونه انسانی نزدیک به انسان امروزی که در زمین زندگی می کردند
بیگ بنگ: زمین دارای تاریخچه ای به درازای ۴.۶ میلیارد سال است. انسان های مدرن بین ۲۵۰ هزار تا چهار صد هزار قبل تکامل یافتند. تکامل انسان از خانواده هومینیدهایی حاصل آمده است که تقریبا بیست میلیون سال پیش در زمین زندگی می کردند.
به گزارش بیگ بنگ، بر خلاف امروز، گونه‌های انسانی مختلفی وجود داشتند که روی زمین سکنی می گزیده اند. با این حال، خصوصیات میان این گونه‌های انسانی متفاوت میباشد. همۀ این گونه ها در دوره فرگشت جان سالم به در نبردند، بلکه بسیاری از آنها منقرض گشتند. تنها گونه باقیمانده در نژاد انسان، اجداد ما هستند. احتمال وجود رابطه میان انسان ها و میمون ها از انتشار نظریه چارلز داروین تحت عنوان “منشأ گونه ها” در سال ۱۸۵۹ قوت گرفت. او در ابتدا اذعان داشت که هرگونه از گونه های ابتدایی اش نشأت می گیرد. بعدها دانشمندنی بنام توماس هاکسلی به حمایت از نظریه داروین پرداخت. هاکسلی در سال ۱۸۶۳ کتابی با عنوان “شواهدی مبنی بر جایگاه انسان در طبیعت” چاپ کرد.
گرچه نظریات و دیدگاه های مختلفی از جانب طیف وسیعی از دانشمندان مطرح شد، اما دلیل و برهان( نبود بقایای فسیلی) مسئله اصلی بود. اوژن دوبوا با انتشار اولین یافته، وجود گونه ای میان انسان ها و میمون ها را در سال ۱۸۹۱ مورد تایید قرار داد. او یافته اش را انسان جاوه نامگذاری کرد. امروزه، آنها را در قالب “هومو ارکتوس یا انسان های راست قامت” طبقه بندی می کنند. در سال ۱۹۲۰، فسیل هایی در قاره آفریقا کشف شد. مطالعه فرگشت انسان بعد از آن آغاز گشت. در ذیل ۷ گونه انسانی در لیستی ارائه شده که در طول تاریخ بر روی زمین سکنی گزیده اند.
۷- انسان هایدلبرگی
انسان هایدلبرگی(Homo heidelbergensis) در حدود دویست تا هفتصد هزار سال قبل در زمین زندگی می کردند. آنان از آفریقا ظهور یافتند. هایدلبرگ مذکر ۱۷۵ سانتی متر قد و ۶۱ کیلوگرم وزن داشت، در حالیکه قد و وزن متوسط جنس مونث به ۱۵۷ سانتی متر و وزن آن به ۵۰ کیلوگرم می رسید. هایدلبرگ ها مغزی بزرگ با صورتی صاف تر از انسان امروزی داشتند.
آنان اولین گونه های انسانی بودند که از قابلیت سازگاری در آب و هوای سرد برخوردار بودند. آنان به خاطر توانایی شان در شکار حیوانات بزرگ معروف بودند که در گونه های انسانی قبل از آنها دیده نشده است. آنان اولین گونه ای بودند که پناهگاه خود را برای زندگی در آن ساختند. نخستین فسیل هایدلبرگ ها در ۲۱ اکتبر ۱۹۰۷ توسط یک کارگر کشف شد. کارگر نیز آن را به پروفسور اوتو شوتنساک از دانشگاه هایدلبرگ داد، کسی که فسیل را بعدها شناسایی کرده و بر آن نام نهاد.
۶- انسان رودولفی
انسان رودولفی(Homo Rudolfensis) یکی دیگر از گونه های منقرض یافته ای است که بحث و بررسی های متعددی پیرامون آن صورت گرفته و در دسته “هومونین” جای می گیرد. بر طبق برآوردها، این گونه ها در حدود ۱.۸ تا ۱.۹ میلیون سال قبل می زیستند. ساختار فیزیکی آنها به دلیل نبود فسیل های جمجمه همانند وزن و قد نامعلوم است. تیم تحقیقاتی میو لیکی اعلام کرد که چهره و دو استخوان آرواره کشف شده در هشتم آگوست ۲۰۱۲ به این گونه‌های انسانی تعلق دارد. فسیل یافت شده که نام KNM-ER 1470 را بر آن نهادند، یکی از موضوعات بحث برانگیز بود.
در ابتدا اعلام شد که این فسیل سه میلیون سال قدمت دارد. با این حال، مدت ها بعد این مقدار تصحیح شده و ۱.۹ میلیون سال قدمت به آن نسبت داده شد. تفاوت جمجمه با سایر گونه های هومو هابیلیس، باعث ایجاد گونه جدیدی موسوم به هومو رودلفنز گردید. ویژگی های خاصی را به ER 1470 نسبت داده‌اند که نشان می دهد فرقی با سایر گونه های انسانی ندارد، مثل نبود ماهیچه قوی و برآمدگی های مشابه با جنوبی‌کپی عفاری(گونه‌های انسانی منقرض که در جنوب شرقی آفریقا زیست می کردند و قائم و ابزار ساز بودند). اما سایر ویژگی های کلیدی گویای آن است که گونه های فوق با سایر گونه های انسانی فرق دارند، چرا که آنان صورتی بسیار کشیده تر و غیره داشتند.
۵- انسان ماهر
انسان ماهر(Homo Habilis) گونه دیگری از قبیله هومینین بود که بین ۱.۴ تا ۲.۴ میلیون سال پیش در روی زمین زندگی می کرده است. انسان ماهر چندین ویژگی مشابه با میمون های بزرگ دارد که از جمله آنها می توان به دست های بلند و چهره ای پیش آمده اشاره کرد. آنها همچنین جمجمه بزرگتری داشتند. با این حال، صورت و دندان های کوچکتری دارند.
ظرات متناقض زیادی مبنی بر دسته بندی آنها در “گونه‌های انسانی” وجود داشت چرا که خصوصیات مشابه کمتری با سایر گونه‌های انسانی در آنها مشاهده می شد. دانشمندان دریافتند که گونه های فوق از قابلیت بکارگیری ابزار برای اهداف گوناگون برخوردار بودند. سه فسیل اصلی از انسان ماهر موجود است که: KNM-ER 1813, OH 24, OH 8 نام دارند. فسیل اول را تیمی متشکل از دو دانشمند به نام های لوییس و ماری لیکی در اولداوی جورج تانزانیا در دهه ۱۹۶۰ کشف کردند.
۴-انسان فلورسی
بر طبق پیش بینی ها، انسان فلورسی(Homo Floresinsis) بین ۱۷ هزار تا ۹۵ هزار سال قبل در اندونزی می زیستند. قد آنها به ۱.۰۶ متر می رسید و مغز بسیار کوچکی هم داشتند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد این گونه ها ابزارهای سنگی کوچکی ساخته و از آنها برای شکار فیل های کوچک و جوندگان بزرگ استفاده می کردند.
فسیل های اصلی انسان فلورسی در سال ۲۰۰۳ در اندونزی پیدا شده و LB-1 نامگذاری شدند. سر جنس مونث این گونه، یک سوم اندازه مغز انسان امروزی بود. احتمالا بدن کوچک شان شرایط را برای بقا در جزیره‌ای کوچک با منابع محدود مهیا می ساخت.
۳- انسان راست قامت
انسان راست قامت(Homo erectus) یکی از گونه‌های انسانی منقرض می باشد که در دوره پلیستوسن از ۱۴۳ هزار سال تا ۱.۹ میلیون سال پیش زندگی می کرد. مطالعه فسیل ها حاکی از آن است که انسان راست قامت در آفریقا پدیدار شد و در هندوستان، چین، گرجستان و جاوه گسترش پیدا کرد. نخستین فسیل آنها در اوایل دهه‌ی ۱۸۹۰ میلادی توسط یوجین دوبیس در استرالیای کنونی کشف گردید.
قد انسان راست قامت معمولا در دامنه ۱.۲ متر تا ۱.۸ متر بود و وزن آنها به ۴۰ تا ۶۸ کیلوگرم می رسید. قد و وزن آنها با فسیل های پیدا شده در بخش های مختلف دنیا، متفاوت بود. فسیل های متعلق به آفریقا در مقایسه با فسیل های اندونزی، چین و گرجستان دارای اندازه بدنی بزرگتری بودند. پاهای بلند و دست های کوچک به آنها در بالا رفتن آسان از درختان و دویدن سریع تر از انسان های امروزی کمک می کرد.
۲- نئاندرتال ها
نئاندرتال ها(Neanderthal) از جمله گونه‌های انسانی انقراض یافته هستند که نزدیک ترین شباهت ها را با انسان امروزی داشتند. DNA آنها فقط ۰.۱۲% با DNA انسان امروزی فرق داشت. نئاندرتال ها حدود ۳۵ هزار تا ۶۰۰ هزار سال قبل زیست می کردند. محل سکونت آنها اروپا، آسیای مرکزی و جنوب غربی بود. نئاندرتال ها شباهت های فراوانی با انسان های امروزی داشتند.
آنان ابزارهای مختلفی را برای شکار استفاده می کردند. آنان اشیای زینتی نمادین هم استفاده‌ می کردند. بر اساس شواهد و قرائن بدست آمده، نئاندرتال ها یاد مردگان خود را با گُل گرامی می داشتند. یکی از گونه‌های انسان اولیه چنین رفتار نمادینی داشت. مطالعات نشان می دهد که مغز نئاندرتال ها و مغز انسان های امروزی به هنگام تولد یکسان بود اما مغز آنها در بزرگسالی بزرگتر شد. نئاندرتال ها به پاس فیزیک بدی بزرگ از انسان های امروزی قوی تر بودند، جنس مذکر ۱۶۴ تا ۱۶۸ سانتی متر و جنس مونث ۱۵۲ تا ۱۵۶ سانتی متر، بودند.
۱- انسان خردمند
انسان خردمند(Homo sapiens) اجداد انسان های امروزی اند. اکثر گونه هایی که روزی بر روی زمین زندگی می کرده اند، در اثر تغییرات آب و هوایی منقرض شدند. با این حال، انسان خردمند با یکدیگر زندگی کرده و به شکار می پرداختند. میزان سازگاری آنها تا حدی بود که می توانستند با بسیاری از تغییرات رخ داده در زمین مقابله کنند. آنها علاوه بر شکار، به پرورش گیاهان و حیوانات پرداختند که تاریخ را تا ابد دستخوش تغییر قرار داد. به محض تقویت مهارتها در تولید غذای بیشتر، انواع مختلفی از گیاهان و گوشت حیوانات به سبد غذایی آنها افزوده شد. توانایی آنها در کنترل آتش و زندگی در گروههای بزرگتر، مفهوم پناهگاه های بهتر را پدید آورد.
homo-sapiensدانشمندان فسیل های متعددی یافته بودند که نشان از وجود انسان خردمند دارد. قدیمی ترین فسیل های شناخته شده در هرتوی اتیوپی کشف شدند. محققی از دانشگاه کالیفرنیا موفق به یافتن جمجمه دو بزرگسال و یک بچه شد که به ۴۰ هزار تا ۱۶۰ هزار سال پیش تعلق داشتند. نئاندرتال ها احتمالا شکلی از زبان را برای ارتباط با یکدیگر به کار می بردند. ظاهرا آنان دارای ژنی بودند که نقشی کلیدی در زبان ایفا می کرد. آنان همچنین مردگان خود را دفن می کردند که ایده پیچیده ای به شمار می رود.
ترجمه: منصور نقی لو/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: ancienthistorylists.com
PDF
11 مگابایت
Human Evolution
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک