رسته‌ها
که جان دارد و . . .
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 16 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 16 رای
.
تمام سوالات بی جواب در این متن، همچنان بی جواب مانده اند . . .
داستان کوتاهی دیگر تقدیم به عزیزان کتابناکی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
7
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sadaf zackaric
sadaf zackaric
1393/11/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی که جان دارد و . . .

تعداد دیدگاه‌ها:
15
سلام :
شروع داستان خیلی جذاب وگیرا است و خواننده را جذب ومجبور به خواندن ادامه داستان می کند.

دوست عزیز متشکرم که برای مطالعه این داستان ها وقت میگذارید و با توجه به دیدگاه های شما، متاسفم که حس میکنید این زمان را هدر دادید.
کتاب هایی که بارگذاری میشوند (برای من نوعی) در هر دوره زمانی، نتیجه ی اطلاعات من از دانش نویسندگی و چیزیست که تا آن زمان آموخته ام. و مسلما هیچ وقت در حد یک نویسنده این مهارت را نخواهم داشت. اما بعید میدانم هدف کتابناک هم چیزی جز دادن فرصت به نویسندگان تازه کار برای آموختن و استفاده از نقد منتقدین باشد.
اما چیزی که خاطرم را آزرد ادبیاتی است که شما استفاده میکنید و کمی توهین برانگیز است
و خواهش دوم اینکه اگر همچنان مایلید بقیه داستان های این حقیر را مطالعه کنید، کمی بیشتر دقت کنید.
اینکه ویکی نام پسر است (Vicky مخفف Victoria حتی در دیکشنری به نام دختر ثبت شده) و یا اینکه زبان داستان سوم شخص است (به وضوح قهرمان راوی بود).
با تشکر
سلام :
شروع داستان خیلی جذاب وگیرا است و خواننده را جذب ومجبور به خواندن ادامه داستان می کند. در ابتدای داستان ساختار توصیف زندان ودادن اطلاعات اندک و آگاهانه کنترل شده، از طرف نویسنده به خواننده زیباست.
ای کاش در اولین توصیفات زندانی از مکان جدیدش بعد از خریداری شدنش کمی بیشتر شخصیت زندانبان(خریدار) را توصیف می کرد ؛چه از لحاظ ظاهری وچه از ...
در صفحه 3 از محوطه وتخت وخواب سخن زده شده ولی در صفحه5 از اتاق و دوباره وارد شدن به محوطه. ترسیم وتوصیف نویسنده از هردو مکان بقدری ظعیف است نه تنها به فهم موقعیت های مکانی(محوطه کجاست واتاق کجاست) زندانی کمکی نمی کند بلکه خواننده را نیز گمراه می کند و از مسیر روان داستان جدا می کند.
ویکی؟ دخترم خوبی؟ ویکی اسم پسره .
حرفش را می فهمم، می خواهد که او را ببخشم اما برای چه؟ برای اینکه نخواست بفهمد چند وقتی است که به مرگ نزدیک شده ام وکاری نکرد؟
جمله ی سوالی دوم پر است از غلط نگارشی (نخواست بفهمم و... .البته در جاهای دیگر داستان هم از این نوع ایرادها بود. ).شخصیت زندانی خیلی مبتدیانه و بی ربط از جمله ی اول جمله ی دوم رو نتیجه گیری کرد.
خواننده با پایان داستان ارتباط برقرار نمی کند. یک بار تلاش ... ناموفق. تلاشی ..... . خیلی آبکی وافتضاح تموت شد.
زبان داستان سوم شخص است و نباید آنگونه پایان می یافت.
در کامنت های خودت نوشتی که می خواستی برسونی که کوتاهی در حق حیوانات ... .اگر چنین هدفی داری باید بیشترارتباط جدید زندانی رو با صاحب جدیدش می پروراندی ، خیلی ضعیف این کار رو کردی و از هدفت خیلی دوری، اصلاً چنین چیزی به ذهن متبادر نمی شد.
داستان هیچ مفهوم ومحتوایی نداشت.
در در پایان نمی دونم جریان این سطل آب یخ چیه همه روشون ریخته شده؟
چجور یه همچین انشایی رو با سگ ولگرد مقایسه کردید؟
رابطه ی اشرف مخلوقات با حیوانات:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/426869/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D9%8A%D9%89-%D8%AE%D8%B1%D8%B3-%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7
این تصاویر بی ارتباط با موضوع کتاب نیستند....با دقت نگاه کنیم:
http://www.bartarinha.ir/fa/news/198782/%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-1
http://www.bartarinha.ir/fa/news/199676/%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-2
منم خیلی وقت بود که منتظر نظرت بودم دوست خوبم. خوشحالم که خوشت اومد و شرمنده نشدم.:-)
ممنون از اینکه به دعوتم پاسخ دادی :)
خیلی وقته میخوام بیام دیدگاهمو بنویسم اما امان از هفتمین گناه کبیره در مسیحیت!!!
صدف جان
از معدود کارهایی بود ک عنوانش کاملا ب موضوعش ربط داشت و از این بابت بهت تبریک میگم.عنوان جذابی برای کارت انتخاب کردی.
از اوایل صفحه ی پنجم ب بعد فهمیدم ویکی همستره.نمیدونم چرا....فقط حسش کردم.شاید چون یکی از دوستام همستر داشت و توصیفای تو این حسو باعث شد.
خوب بود....بیشتر از قلمت از موضوع کارت خوشم اومد.صد البته اگه قلم قدرتمندت نبود این مفهوم اینقدر خوب منتقل نمیشد.
منتظر کارهای دیگه ات هستم....
قلمت سبز8-)
سلام صدف جان...
عالی بود ... خیلی لذت بردم ... وارد شدن به ذهن دیگران ولو یک حیوان و حرف زدن از جانب ان کار بسیار جالبیه....
سربلند و موفق باشی...8-)
با عرض سلام و ادب خدمت دوستان کتابناکی...
صدف عزیز با سپاس از موضوعی که انتخاب کردی.(میازر موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است-سعدی)
ما جهان سومی هانیاز به یک فرهنگ سازی بزرگ در زمینه چگونگی برخورد با حیوانات داریم و تنها راهی که می توان به این هدف بزرگ رسید- نوشتن و بیان احساس حیوانات از زبان خودمان است.البته ممکنه این مطالب فقط برای دوستداران میحط زیست مهم باشد و کسانی که حیوانات را موجودات پست و پائینی می دانند و می بینند خنده دار....:D
شوپنهاور جمله ایی دارد که می گوئید :اساس اخلاق رحم است،نه فقط به هم نوع خود بلکه نسبت به همه حیوانات...8-)8-)8-)
محقیقن آلمانی طی تحقیقاتی که در مورددوران کودکی مجرمین و قاتلین به عمل آورده اند به نتیجه رسیده اند، کسانی که دست به اعمالی همچون خشونت (?)و جنایت می زنند در دوران کودکی مرتکب زجر و کشتار حیوانات بوده اند!!!
صدف عزیز، گر چه موضوع داستانت مثل سگ ولگرد هدایت غمی وصف ناپذیر در قلب آدم به وجود میاره ...اما نمیشه چشم به روی واقعیت ها بست.
واقعیت های تلخ و آزردهنده ایی که خودم شاهد بسیاری از اونها بودم...!!
برای شما دوست نازنین آرزوی موفقیت ...می کنم و امیدوارم شاهد روزگاری باشیم که انسانها واقعن متمدن بشن و سایه عدالت ، صلح و عشق :x:x:x:x وطبیعت دوستی .....بر تمام جهان سایه گستر بشه!!!
[quote='Ein Reich']
امیدوارم بزودی یه داستان با پایان باز ازتون مطالعه کنم و لذت بیشتری ببرم
[/quote]
الان یعنی شما میخواین بگین پایان باز بهتره؟
بیشتر نویسنده ها ابتدای نوشتن داستان یا شعرشون هدف خاصی رو در سرشون دارن...
میگن میخوام راجع به فلان موضوع بنویسم و اون موقع دست به قلم میشن...
راستش بنده زیاد در زمینه داستان نویسی مستعد نیستم...اما ایکاش هدفی برای داستان مشخص نمیکردید...
اینطوری نتیجه ایکه من از داستان میگرفتم بسیار متفاوت تر از الان بود...و برداشتها بسیار متنوع میشد
وقتی در رابطه با فیلم inception از جناب نولان پرسیدن: "آخرش بالاخره چی شد؟؟؟" گفت "نمیدونم...منم مثل شما..."
قلمتون بسیار شیوا و تاثیر گذار هست...به ندرت هستند کسانی که بتونن از عنصر توصیف به این خوبی استفاده کنن...توصیفاتتون لذت بخش بود...منم امتیاز 6 دادم چون داستانش خیلی قشنگ بود:x
امیدوارم بزودی یه داستان با پایان باز ازتون مطالعه کنم و لذت بیشتری ببرم
کتاب رو هم برای دوستان خوبم ایمیل کردم;-)
که جان دارد و . . .
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک