رسته‌ها

منطق و فلسفه برای سال ششم طبیعی و ریاضی- سال 1351

اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
222
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khosro1952
khosro1952
1393/03/10
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی منطق و فلسفه برای سال ششم طبیعی و ریاضی- سال 1351

تعداد دیدگاه‌ها:
11
با محتوای درس فلسفه در آن دوران آشنا شدم.
.
حدودا نه سال پیش، هنگامیکه حکم اخراج خود از وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری را به امضای حجه السلام عبدالحسین خسرو پناه ، رئیس وقتِ « موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» دریافت کردم؛ مطلبی منتشر کردم تحت عنوان « هر آنکه کشته شد از قبیله ما نیست». در فقراتی از نوشته آوردم:
«روزگاری درآموزش عالی این مملکت، در بر پاشنه دیگری می چرخید. علی اکبر سیاسی، رئیس اسبق دانشگاه تهران، در برابر فشار برای اخراج اساتیدی چون مهدی بازرگان و ید الله سحابی و ده استاد دیگر دانشگاه تهران در دهه 30 شمسی، مقاومت کرد و در برابر اصرار سپهبد زاهدیِ نخست وزیر که حامل پیام شاه درباره اخراج این اساتید بود، گفت: «اگر دستم را قطع کنند، با ابلاغ اخراج این استادان موافقت نخواهم کرد». سیاسی با این مقاومت خویش، نهایتا سمتِ ریاست دانشگاه تهران را از دست داد، اما حریت و جوانمردی و شجاعت خویش را آشکار کرد و نام نیکی از خویش برجای گذاشت. اسباب تأسف است که از کجا به کجا رسیده ایم... ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم و با دل خونین لب خندان آورده ایم که روزی مقدر است؛ در عین حال یقین داریم که در آینده ی نه چندان دور، زمستان استخوان سوز سپری می شود و روسیاهی به زغال خواهد ماند. چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند؛ دانشگاه خانه ماست... دفتر ایام ورق خواهد خورد و دانشگاهیان به آشیانه خویش باز خواهند گشت.همه ما، چه رئیس و سواره باشیم، چه مرئوس و پیاده، آخرالامر، گل کوزه گران خواهیم شد و از این دیار خاکی رخت به سرای باقی خواهیم کشید؛ که زوال و فنا حقیقی ترین حقیقت این عالم است. به یقین، جز نام نیک و بد، چیزی از ما بر جای نمی ماند .»
حکایت دوست و همکار عزیز، دکتر بیژن عبدالکریمی است. سابقه دوستی و مودتِ ما به بیست و دو سال پیش بر می گردد؛ روزگاری که ایشان از هند برگشته بودند.از ایشان برای تدریس « فلسفه هایدگر» در موسسه « معرفت و پژوهش» دعوت کردم؛ ایشان اجابت کردند و در آن سالیان چند دوره تدریس کردند. دوستی ما از همان دوره شروع شد و بحث و گفتگوهای فلسفی مان آغاز گشت. بعدها، ایامی که در دانشگاه مفید قم تدریس می کردم؛ با یکدیگر در مسیر تهران- قم همسفر بودیم و از مصاحبت با ایشان اوقاتم خوش می شد. طی این سالیان، چند نوبت با یکدیگر مباحثه و گفتگو داشته ایم؛ آخرینِ آنها، مناظره ای درباره «امکان زیست معنوی در روزگار کنونی» بود که به همت کلاب «نقدانه» چند هفته قبل در فضای کلاب هاوس برگزار شد.
دیروز از شنیدن خبر اخراج ایشان از دانشگاه آزاد اسلامی، حقیقتا مغموم شدم. دکتر عبدالکریمی و آراء و افکارش را به نیکی می شناسم؛ حریت، دردمندی، شورمندی و دغدغه های اگزیستاسیلِ جدّی در این مرد شریف، به گواهی آثارش موج می زند. حضور او در دانشگاه آزاد، به این دانشگاه آبرو می بخشید. چنانکه دیروز در جلسه ای که به همین مناسبت با حضور بیژن عبدالکریمی در کلاب هاوس تشکیل شده بود، گفتم؛ با ایشان اینگونه رفتار شد تا درس عبرتی برای دانشگاهیان مستقل شود، که « بر وی است امروز و فردا بر من است»؛ کسانی که موضع و رای مختار خود را دارند و سکوت پیشه نمی کنند؛ که « هر آنکه کشته نشد از قبیله ما نیست».
امثال عبدالکریمی که به آشتی ملی می اندیشند، از سر غیرت و شفقت و شرافت، دلی در گروی آبادانی و اعتلای این مرز و بوم دارند و لا غیر. سوگمندانه جماعتی واجد قدرت و نفوذِ فراوان، نمی خواهند صداهای مستقل شنیده شود و طنین انداز گردد. در دولت جدید، کشتیبان را سیاستی دگر آمده است؛ « سالی که نکوست از بهارش پیداست». برنامه اعلامی وزیر فرهنگ و ارشاد، نمونه تلخ و تکان دهنده ای است از این نگرش نگران کننده ای که قدر دیده و بر صدر نشسته.
امیدوارم مدیران آموزش عالی، فرهنگی و امنیتی دریابند که این نحوه از برخورد با « منتقدان نجیب»، راهی به جایی نمی برد و به نفع این مرز و بوم و آب و خاک نیست. دانشگاهیانِ منقاد و ساکتی که جز تایید سیاست های رسمیِ نظام سخن نمی گویند و تحلیل نمی کنند؛ کمکی به بهبود شرایط و برون رفت از وضعیت بغرنج و پیچیده ای که در آن ز منجنیق فلک سنگ فتنه نمی بارد، نمی کنند.
به مصداق « آنچه بر نفس خوش مپسندی/ نیز بر نفس دیگری مپسند»، خوبست مسئولان مربوطه خود را جای عبدالکریمی ها بگذارند و لختی به وضعیت معیشتی آنها در این ایام بیندیشند.
امیدوارم، با عنایت به اعتراضات مدنی و صنفیِ نیکو و دلگرم کننده ای که طی این دو روز صورت گرفته، در اولین فرصت حکم اخراج دکتر عبدالکریمی عزیز بشکند و ایشان به خانه خود، دانشگاه بازگردد.
سروش دباغ
جناب سروش دباغ نخست از همه باید پدر خودشان عبدل الکریم سروش را نکوهش کنند که پس از انقلاب از تئوریسین های اسلام گرای قدرتمند نزدیک به آیت الله خمینی بود که جمهوری اسلامی را ساختند و همین عبدل الکریم سروش پدر سروش دباغ، هنگامی که از سران ستاد انقلاب فرهنگی بود صدها استاد را از دانشگاهها بیرون و زندانی و نابود کرد پس بگفته انگلیسی ها جناب سروش دباغ پدر و پسر " a taste of your own medicine"
[quote='تهران ایران']بسیار جالب بود. وقتی میبینیم این افراد با آن دانش خود چنین مطالب را به صورت بلیغ و قابل فهم ارایه میکنند واقعا برای دانش آموزان دوران حاضر تاسف میخورم[/quote]
یکی از دلایلی که امروزه معلم ها و دانش آموزان میل و رغبتی برای مطالعه کتابهای درسی ندارند همین هست که کتابهای درسی را افرادی می نویسند که اصلا سواد کافی ندارند
بسیار جالب بود. وقتی میبینیم این افراد با آن دانش خود چنین مطالب را به صورت بلیغ و قابل فهم ارایه میکنند واقعا برای دانش آموزان دوران حاضر تاسف میخورم
با سلام و تشکر
لطفاً اگر فلسفه و منطق مال ششم ادبی را هم دارید در سایت بگذارید
فایل با کیفیت بهتر جایگزین شد
با تشکر از جناب kalltun
وقتی می بینم که اکثر مولفان کتاب های درسی درگذشته جزو دانشمندان بزرگ ایران بوده اند که هر کدام به چندین زبان زنده دنیا اشراف داشته و هزاران استاد را تربیت کرده اند افتخار میکنم و به روح و روان این دانشمندان بزرگ درود می فرستم
توضیح در باره مولف کتاب
علی‌اکبر سیاسی
علی‌اکبر سیاسی در سال ۱۲۷۴ هـ. ش در تهران در محله بازارچه مهدی موش (که از نام مهدی موش گرفته شده‌است)، به دنیا آمد. او در گروهی از ۲۳ نفر دانشجو به سرپرستی مسیو ریشار خان به پاریس رفت و پس از مدتی در دانشگاه روآن به تحصیل پرداخت. در همان زمان نام خانوادگی «سیاسی» را، با اشاره به دوره تحصیلش در مدرسه سیاسی تهران، برگزید. به خاطر درگیری جنگ جهانی اول ناچار به بازگشت به ایران شد و در دارالفنون و مدرسه علوم سیاسی به تدریس پرداخ. در ۱۳۰۶ دوباره به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به ادامه تحصیل در رشته روان‌شناسی پرداخت. در سال ۱۳۰۹ موفق به دریافت درجه دکتری شد.
در سال ۱۳۲۱ در کابینه احمد قوام وزیر فرهنگ شد. تا این زمان دانشگاه تهران زیر نظر وزارت فرهنگ اداره می‌شد و مانند یکی از اداره‌های این وزارت بود. دکتر سیاسی با پیگیری سعی در مستقل کردن دانشگاه تهران از این وزارت‌خانه کرد و بالاخره در ۱۵ بهمن ۱۳۲۱ استقلال دانشگاه را در مراسمی که با حضور محمدرضا شاه و ملکه فوزیه برای سالگرد تاسیس دانشگاه برپا شده بود اعلام کرد. بر اساس طرح استقلال دانشگاه انتخاب رئیس دانشگاه به عهده شورای دانشگاه تهران بود. نخستین شورای دانشگاه تهران با اکثریت آرا دکتر سیاسی را به ریاست دانشگاه تهران برگزید. پیش از ریاست او بر دانشگاه تهران این دانشگاه جزو وزارت فرهنگ بود و استقلال نداشت و از این نظر او نخستین رئیس دانشگاه تهران به شمار می‌رود.
با پایان جنگ جهانی دوم و خروج نیروهای آمریکایی از تاسیساتی که در امیرآباد تهران داشتند، دکتر سیاسی آن تاسیسات را از دولت برای دانشگاه تهران گرفت و کوی دانشگاه تهران پایه‌گذاری شد.
دکتر علی‌اکبر سیاسی در سال ۱۳۶۹ در سن ۹۵ سالگی درگذشت
چقد جالب!! دانلودش کردم ^^ در اولین فرصت میخونم...:-)
از آپلود کننده ی محترم بسیار بسیار متشکرم . مرا به دنیای نوجوانی برد .... متشکرم
منطق و فلسفه برای سال ششم طبیعی و ریاضی- سال 1351
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک