رسته‌ها
تاریخ جامع ادیان
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 201 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 201 رای
.
تاریخ جامع ادیان تالیف جان ناس در 573 صفحه با ترجمه علی اصغر حکمت در نوع خود کتاب منحصر به فردی است که در زمینة تاریخ جمیع ادیان، در دسترس دین پژوهان ودانشجویان فارسی زبان قرار دارد.
این کتاب دارای چهار بخش است:
بخش نخست: ادیان ابتدایی وگذشته ، نویسنده دراین بخش، جایگاه دین در دوره های پیش از تاریخ وفرهنگهای ابتدایی ونیز ادیان اقوام پیشین را بررسی کرده و در کنار این موضوع، دوازده ویژگی مشترک ادیان ابتدایی را که برخی از این ویژگی ها به گونه ای در ادیان بزرگ امروزی نیز وجود دارند، بررسی کرده است.

بخش دوم: مذاهب هند. در این بخش، به پیشینه تاریخی ، مناسک، فرقه ها وتحولات ادیانی پرداخته است که خاستگاه آنها شبه جزیره هند می باشد؛ دینهایی چون هندوئیسم، جینیزم، بودیسم وآیین سیک.

بخش سوم: در باره ادیان خاور دور است که مباحث آن به دینهای چینیان مانند مذهب تائو،کنفوسیوس وشینتو اختصاص دارد.

بخش چهارم: ادیان خاور نزدیک، چهار دینی که ظهور آنها در منطقه خاور نزدیک ( ایران، جزیرة العرب،منطقه عمومی بیت المقدس وشام و مصر قدیم ) بوده ، در این بخش آمده اند .کیش زردشتی، مذهب یهود، آیین مسیحیت ودین اسلام، موضوع این بخش می باشند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
573
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
simin
simin
1392/10/28

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ جامع ادیان

تعداد دیدگاه‌ها:
49
به اشتباه هنگام ویرایش جابجایی وتکرار پاراگراف شماره یک در متن زیر اتفاق افتاد و اصلاح آن میسر نشد لذا ازدوستانی که مایل باشند آنرا بخوانند تقاضا می کنم به ترتیب شماره ملاحظه فرمایند
با عرض معذرت از حضور همه ی دوستان بزرگوارم
3- به خانه ات می روی و در بسترت می آسایی, سعی می کنی آنچه بر تو گذشته است را فراموش کنی, عمر دوباره یافته ای, خانواده ات از حادثه و چگونگی نجاتت با خبر می شوند, برخی شجاعتت را تحسین می کنند و بعضی دیگر از کشیکان شب اظهار امتنان می کنند, هرکسی یک جیزی می گوید اما در فحوای کلام همه ی آنان یک عبارت مشترک است,و آن این است: خدا راصد هزارمرتبه شکر که نجات یافته ای و نذری هم می دهند, و زندگی تو چون گذشته ادامه می یابد,
یادت می آید که اول شروع ماجرا گفتم چشمانت را درعالم خیال ببند, حالا چشمانت را باز کن به اطراف خویش نگاه کن, زندگی چقدر زیبا است, هرکسی را که داری؛ مادر, پدر, خواهر, برادر, همسایه ها و همه و همه را درکنار و اطراف خود می بینی, شاکر خداهستی به پاسداران شب و نگهبانان روز درود می فرستی, با همه مهربان هستی, دلت می خواهد همه از دست تو راضی باشند, دلت می خواهد حامی بیچارگان باشی , گره ای از کار گرفتاران بگشایی, دلت میخواهد در غم وشادی دیگران شریک باشی, نمی خواهی به کسی ستم شود, نمی خواهی سربار جامعه باشی, نمی خواهی کسی را از خود برنجانی, نمی خواهی, شیرازه زندگی شیرین دیگران را ازهم بپاشی, عدالتخواه شده ای, از ستم بی زاری و.. عجبا مگر چه اتفاقی افتاده است که اینقدر تغییر یافته ای؟
برایت می گویم؛ مجموعه ی همه رفتار نیک تو, و مجموعه ی همه ی تنفر انزجار تو از منکرات که در یک کلام به معنی ستم وتعدی به حقوق فردی واجتماعی است دین و ایمان تو است, آنکه رفتار نیکو ندارد و ستم میکند به خالق هستی پشت کرده است و کافر است, بااین وصف نه از روی ترس و نه از روی طمع, زکات زنده بودن و زندگانی کردنت نیکوکاری و مهربانی و دوری از ستیز وستم و ازهمه مهم تر ناسپاسی رنج ومحنت مردمی است که کار و تلاش می کنند تا تو راحت زندگی کنی
پیدایش همه ادیان پیشینیان از هزاران سال پبش تا به حال برای نهادینه کردن مکرمت های اخلاقی و همزیستی سالم مردم در کنار هم بوده است, آزادگی و حریت و مردمداری وجه مشترک همه ی ادیان بوده است, نیکوکاران با هر مرام و اعتقادی که نسبت به هر دینی دارند جایگاه ویژه انسانی دارند و محبوب قلبها هستند و بدخویان وستمگران و متعدیان و بدخواهان و دروغگویان و زشت کرداران از میان جمع هر فرقه ودین وقومیتی که هستند مورد تنفر مردمند و محکوم به فنا هستند.
با عرض معذرت از درازای سخن و با تشکر از سایت
2-- اما ترس ونگرانی با نزدیک شدن سگها به سمت تو دوباره همه ی وجودت را فرامی گیرد, گله سگهایی که به دنبال هم میدوند به سرعت به تو نزدیک می شوند, دوباره به سختی تن لرزان و وارفته ات را به سمت دیوار می کشی اما ناگهان متوجه می شوی که سگها از کنار تو با شتاب هرچه تمام تر عبور کرده ودور می شوند, انگار از چیزی ترسیده اند و فرار می کنند, برجایی که ایستاده ای میخکوب شده ای, گلویت خشک شده است, آب دهانت را نمی توانی قورت بدهی, رمق از بدنت رفته است, آرام بر سر جایت می نشینی و یک مرتبه متوجه می شوی که کشیکهای شب با چوب و چماق به دنبال سگها افتاده اند , به تو می رسند و ترا می بینند, متعجب می شوند, چماق به دست نزدیک تو می آیند و از تو می پرسند تو که هستی؟, این وقت شب اینجا چکار می کنی؟, سرتا پای ترا بررسی می کنند, به خیالشان می رسد دزد هستی, زبانت بند آمده است, آنها متوجه ترس و وحشت زیاده حد تو می شوند,دلشان به رحم می آید, آرام می گیرند و ترا به محل نگهبانی خود می برند, به تو کمی نمک و آب می دهند و دلداریت می دهند, و می گویند خدا به تو چه رحمی کرده است؟! که اگر ما نرسیده بودیم از ترس و وحشت سگهایی که دراین وقت هولناک شب به تومی رسیدند, قبل از این که به تو حمله ورشوند جان باخته بودی, کم کم زبانت باز می شود با لکنت, زبان می گشائی و تعریف می کنی که راه خود گم کرده ای و به مصیبت گرفتار آمده ای, ترا به مقصد می رسانند
1- درعالم خیال لحظاتی چشمانت را ببند,اما چشم دل بازکن ومنظرماجرایی را که برای خودت اتفاق می افتد را خوب تماشا کن
در سیاهی شب, سحرگاهان, میان کوچه های خلوت شهر ویلان وسرگردان شده ای, تیرهای چراغ برق همه خاموش شده اند, صدای سگهای دسته جمعی ولگرد به گوشت می رسد, پشت سرت را نگاه نمی کنی, به سرعت راهت را ادامه می دهی، همهمه ی سگها بیشتر و بیشتر و به تو نزدیکتر می شود, راه برگشت نداری, تاهمینجا هم با ترس و لرز فراوان کوچه های تاریک راپیموده ای, وحشت سراسر وجودت را فرا گرفته است, هیج کس درکوچه نیست, گربه ها به دنبال یکدیگر می دوند, چشمانشان برق می زند, برق چشمانشان بر ترس و وحشت تو می افزوده است, چشمانت به تاریکی مطلق عادت کرده اند, از مهتاب هم خبری نیست, ناگهان صدای دوان دوان از پشت سرت به گوشت می رسد, کنار دیوار می ایستی و سرجایت خشکت می زند, دو قلاده سگ سیاه را می بینی که باشتاب به سمت تو می دوند, ترا می بینند, می ایستند و خرناسه زنان به تو نگاه می کنند, از خود بی خود می شوی, ضمیر نا خود آگاهت ترا به نشستن وامی دارد, وسگها از ترس پرتاب سنگ به سویشان, دوان دوان از تو دور می شوند, نفس عمیقی می کشی وکمی آرام می گیری, لحظاتی به بالای سرت نگاه می کنی, ستاره های کم نوررا به فاصله ی زیا می بینی, ازماه هم خبری نیست, دردل با ناله وآه زمزمه می کنی و کسی را برای کمک فرا می خوانی, متوجه ماوراء خود می شوی, واندکی خوشحال و راضی از این که نجات یافته ای, ( ادامه در متن زیر)
چقدر قبلاً دنبالش گشتم پیدا نشد واقعاً مرسی گیلدخت ممنونم :-)
واقعا ممنون از خانم گیلدخت مثل همیشه انتخابها عالی این کتاب جزو مهمترین منابع دین پزوهی هست.
[quote='آسمان پرستاره']اصل کلیدی زندگی انسانها آزادی است , باید حق انتخاب داشت مخصوصا در اموری مانند مذهب , مشکل از آنجایی شروع می شود که فرد مذهبی به دیگران امر می کند که دیگران نیز باید مثل من بیاندیشند وگرنه سزای آنها مرگ است یا اینکه لامذهب ها می گویند که مذهب کلا ممنوع . متاسفانه از هر دونوع در خاورمیانه داریم و در ایران نیز که با تمام وجود این مشکل را احساس می کنیم , یاشاسین آزادلیخ[/quote]
زمانی که مذهب با فرهنگ و جامعه تنیده شده صحبت از آزادی یک شوخی بی‌مزه است!
۹۹٪ مردم مذهب رو به ارث بردند یعنی اگر شما در اروپا به دنیا آمده بودید به احتمال خیلی قوی یک مسیحی بودید و اگر در آسیای شرق، یک بودایی!
چند درصد از مردم ایران (یا جهان) پس از مطالعه و تحقیق مذهب مشخصی رو قبول می‌کنند؟!
اولین گام، جدایی دین از دولت است و دومین، ممنوعیت تلقینات مذهبی بر کودکان تا سن ۱۸ سالگی که خود تصمیم به پذیرش هر نوع مذهبی که مایل بودند داشته باشند.
تازه از این جا به بعد می‌شه سر آزادی صحبت کرد!!
اصل کلیدی زندگی انسانها آزادی است , باید حق انتخاب داشت مخصوصا در اموری مانند مذهب , مشکل از آنجایی شروع می شود که فرد مذهبی به دیگران امر می کند که دیگران نیز باید مثل من بیاندیشند وگرنه سزای آنها مرگ است یا اینکه لامذهب ها می گویند که مذهب کلا ممنوع . متاسفانه از هر دونوع در خاورمیانه داریم و در ایران نیز که با تمام وجود این مشکل را احساس می کنیم , یاشاسین آزادلیخ
هزاران سپاس وفراوان درود بر عزیزی که این تحفه عالی را بی منت در اختیارمان گذاشت.فرزاد
تاریخ جامع ادیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک