رسته‌ها
تاریخ رضائیه
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 25 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 25 رای
گردآورنده: احمد کاویانپور

مروری بر کتاب
پارسیان در مهاجرت خود از ایران‌ویج نخست در غرب و جنوب دریاچه ارومیه ساکن شدند ولی پس از آن به مهاجرت خود ادامه دادند و تا سرزمین پارس (استان فارس) پیش رفتند. جلگه ارومیه در دوران باستان در قلمرو مادها، آشوریان، و دیگر اقوام نیز قرار داشته‌است. شاه عباس بزرگ پس از بیرون راندن عثمانی‌ها از خاک ایران در صدد برآمد طوایفی را برای مرزداری قدرتمند در بخش غربی کشور مستقر سازد. شاه عباس برای این منظور ایل افشار ساکن ابیورد خراسان و دیگر نقاط را در نظر گرفت.

او کلبعلی سلطان ایمانلوی افشار را احضار نموده به لقب خانی و ریاست کل ایل افشار منصوب نمود. سپس دستور داد که ایل افشار که شمار زیادی داشتند و در ولایات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، با تمام امکانات خود حرکت کرده در جلگه ارومیه ساکن شوند
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
325
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/08/07
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ رضائیه

تعداد دیدگاه‌ها:
6
[quote='mdmajoori']ما انسان ها وقتی در مورد کسی قضاوت میکنیم یا او را در حد یک قدیس به اوج میبریم یا او را در حد پست ترین جنبندگان به پایین میکشیم این حکایتی که این دوست عزیز از رضاخان بیان کردند خیلی افراط گونه رضاخان را به اوج برده من منکر کارهای خوب رضاخان نیستم بلکه میگویم در مورد انسانها همان گونه که هستند قضاوت کنیم[/quote]دوستان همکاران،عرض سلام و خستنه‌ باشی دارم ،خیلی خیلی احتیاج به‌ این کتاب (سرزمین زردشت،رضائیه) ،مؤلف :علی دهقان ، دارم هر جور شده‌ واسم بزارید دستهای شما میبوسم .دوست عزیز حرف شما کاملا درست و متین. اما نمی دانم بیان این خاطره از رضاشاه کجاش ساختن قدیس بود؟اگر شما به این روایت نقدی دارید و آن را دروغ می پندارید می توانید آن را ارائه کنید اما صرف بیان کارهای نیک یک فرد یا زشتی ها او دلیل بر قدیس ساختن و یا شیطان نمودن افراد نیست.
دوستان همکاران،عرض سلام و خستنه‌ باشی دارم ،خیلی خیلی احتیاج به‌ این کتاب (سرزمین زردشت،رضائیه) ،مؤلف :علی دهقان ، دارم هر جور شده‌ واسم بزارید دستهای شما میبوسم .
ما انسان ها وقتی در مورد کسی قضاوت میکنیم یا او را در حد یک قدیس به اوج میبریم یا او را در حد پست ترین جنبندگان به پایین میکشیم این حکایتی که این دوست عزیز از رضاخان بیان کردند خیلی افراط گونه رضاخان را به اوج برده من منکر کارهای خوب رضاخان نیستم بلکه میگویم در مورد انسانها همان گونه که هستند قضاوت کنیم
ازلطف شما بابت آپلوداین کتاب نایاب ممنونم.
(خیابان دربند با پولی که روی مشروبات کشیده شد ساخته شد) روزی رضا شاه ، شهردار تهران را (که نظامی بود) را احضار کرد سپس به او گفت : من روز گذشته به پای کوه رفتم (یعنی همین میدان تجریش که قبلا راهی نداشت که شمابتوانید از خیابان دربند به سمت کوه بروید) و دیدم که مردم نمیتوانند برای تفریح به بالا بروند واز طبیعت آنجا استفاده کنند-زن و بچه همراهشان است مجبورند همان اوائل راه بنشینند. فکری برای درست کردن این راه کنید و حتما برنامه اش رابریزید- طریقه تهیه بودجه اش را گزارش کنید و ....... شهردار دو هفته مهلت خواست و بعداز دو هفته با پوشه ای ازمدارک و نقشه و برنامه ریزی نزد رضا شاه آمده و گفت قربان برنامه ریزی کرده ایم-برای اینکار فلان تعدادکارگر-فلان تعداد لوازم و....احتیاج است. رضاشاه گفت پولش چی؟ شهردار گفت قربان فکر آنرا هم کرده ایم- قرار شد از مجلس بخواهیم که بمدت چند ماه چند شاهی به مالیات گوشت و نان اضافه شود تا بتوانیم این کار و کارهای دیگر عمرانی مد نظر را انجام دهیم. ناگهان رضاشاه برافروخت و به زیر پوشه و پرونده های دست شهردار زد ؛تمام پرونده وکاغذهاپخش زمین شد. رضا شاه با برافروختگی گفت : مردک فلان فلان شده من میگم برو فکری بکن که تفریح و آسایش مردم را فراهم کنی ، تو میخواهی ارزاقشان را گران کنی و از سفره شان کسر کنی؟ از گرده کارگر بدبخت کار بکشیم و خسته اش کنیم که میخواهیم بهشان نفریحات بدهیم؟ اگر راست میگی این پول رو بکشید روی عرق. بکشید روی مالیات عرق خوریها. من شنیده ام جوانانی بی عار چطور عرق خوری میکنند و میروند آنجا مزاحم مردم میشوند. عرق رو گرون کن هرکس نداره نخوره. کوفت بخوره- چرا درخواست گرونی مایحتاج ملت رو میدی؟ همینکار را انجام دادند و خیابان دربند با پولی که روی مشروبات کشیده شد ساخته شد.
تاریخ رضائیه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک