رسته‌ها
سکس با حافظه صفر
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 57 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 57 رای
«سکس با حافظه ی صفر» داستانی کوتاه از مجموعه ای به نام " حافظه و فراموشی "ست که بیشتر داستان هایش را در اواسط دهه ی هشتاد نوشتم. دغدغه ی اصلی این مجموعه به تصویر کشیدن مسایل و مشکلاتی ست مربوط به حافظه که انسان در زندگی پر شتاب امروزی ناچار به مواجهه با آن است. از آنجا که که تصویر ذهنی هر کدام از ما برگرفته از خاطرات و اتفاقاتی ست که در طول سال های گذشته ی عمرمان رخ داده اند، تنها اطمینان از صحت و درستی کارکرد حافظه مان است که ما را قادر می سازد تصویری واحد و یگانه از خویشتن خویش به دست آورده و در ارتباط با دیگران با عنوان "من" ارایه دهیم. گاه اما روایت های گوناگون چند نفر از یک حادثه، یا برخوردن به سندی موثق که متفاوت از چیزی ست که در حافظه ی ماست، انسان را با چالشی جدی روبرو می کند. چرا که در فقدان اعتماد به حافظه ی شخصی، "من" و "جهان آشنای من"، به موجودی متکثر، و فضایی غریبه مبدل می شود که تکیه بر آن امکان پذیر نیست؛ موجودی چند پاره و سرگردان در فضایی نامانوس!
از آنجا که نام و محتوای این داستان امکان هرگونه امید به چاپش را در فضای حاکم بر کشور منتفی می کند تصمیم گرفتم با ارایه اش در کتابناک، از نقدهای احتمالی دوستان استفاده کرده و دیدگاه های متفاوتشان را به گوش جان بشنوم .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
21
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
davud ganjo vi
davud ganjo vi
1392/05/31

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سکس با حافظه صفر

تعداد دیدگاه‌ها:
8
خوب بد نبود.
ولی اسمش اصلا به محتویات کتاب ربطی نداره:-(
برخی جملات و توصیفات جالبی داشت. ولی بی محتوا بود. در کل از خوندنش اصلا لذت نبردم !
جای خالی عکسها توی زندگی همه ی ادمهایی هست که از وقتی متولد شدن نتونستند البومشونا با چیزهایی که باید پر کنندوبانگاه به ان اروم بگیرند ومجبورند وانمود کنند که همه چیز درست جایی هست که باید بوده باشه داستان جذاب و به نوعی میتونه داستان هر مخاطبی باشه
من آخرشه نفهمیدم چی شد.اینم یعنی کلا نفهمیدم دیگه!
احساس کردم چیزی در جایی ک انتظارش را نداشتم توی سرم کوبیده شد و برای لحظه ای فضای ذهنم خالی شد ..خالی خالی...همه چیزمعنایش را از دست داده است، و من در جایی ک هیچ دستاویزی برای چنگ انداختن نبود رها شده بودم..
کتاب جالب و پچیده ای بود
درواقع داستان مردی بود ب دنبال رابطه های جدید ک بهش هیجان و شادی بده...افسوس ک دور و بر خودش رو نمیدید و ب دنبال راهی جدید رفت..
"چه مگس پرروئی، روی مگس کش نشسته!"
داستان روایتی پراکنده دارد و از این شاخه به آن شاخه می پرد؛ درست مانند تصاویر پراکنده ای که از یک زندگی به یاد آدم می ماند. و تناسب این نوع روایت با سوژه نشان از دقت نظر نویسنده دارد.
نویسنده سوژه بسیار جالبی را برگزیده و از ابزارهای خوبی برای بیان آن استفاده کرده؛ عکس، خاطرات، تکرار، جابجایی،...
روایت راوی جذاب و خواندنی است. جملات اشنای بسیاری در این متن برای من وجود داشت و از خواندن آن لذت هم بردم اما به نظرم نفسِ "عکس" و رابطه آن با "زمان" (زمان فریز شده، چیزی از گذشته که هم واقعی است و هم بدلی) پتانسیل این را داشت که بیشتر و عمیق تر مورد پرداخت نویسنده قرار بگیرد.
اما با این وجود توصیفات راوی، بیان بی تکلفش و از همه مهم تر مسئله برداشت های مختلف آدمی از واقعیت و تدوین دلبخواه هر کس از زندگی و "من" و نیز پایان آن به نظرم نقاط قوت "سکس با حافظه صفر" است. (هر چند این موضوع تدوین دلبخواه کمی زیادی رو و بدون پرداخت، در واقع توضیح داده شده)
از ابتدای شروع متن تا جایی که بتوان گفت داستان شروع می شود، کمی در مقدمه چینی زیاده روی شده. هر چند حضور نویسنده در داستان که با این مقدمه و دو سه جای دیگر با جملات کلیدی داخل گیومه تکرار شده، تکنیک جالبی است که متاسفانه در کل داستان پیگیری نشده است.
رابطه راوی با معشوقه هایش هم به نظرم سرسری پرداخت شده و معشوقه ها در حد تیپ باقی می مانند.
.
.
.
(گاهی واقعا چیزهایی را در کنارمان آنطور که باید نمی بینیم و در جای اشتباهی دنبالشان می گردیم...)
باید بگم افرین به این نویسنده .اسم کتاب خیلی جالبه ولی هیچ ربطی به موضوع کتاب نداره این هم خودش یه جور جالبه...داستان خوبیه.:!
سکس با حافظه صفر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک