رسته‌ها
آذرستان
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 15 رای
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 15 رای
✔️ چند حکایت از نویسندگان معاصر آذربایجان شوروی

گزیده ای از متن کتاب:
این افسانه را در زمان کودکی از مادرم شنیده ام. نمیدانم، شاید هم افسانه نباشد و حقیقت باشد...
مادرم حکایت می کرد:
در یک روز گرم تابستان که مردم از شهر به سوی دریا و هوای خنک آن می شتافتند و آبتنی می کردند و روی شنها و صخره ها دراز کشیده بودند و آفتاب می خوردند، ناگهان فریاد وحشت انگیز و جگرخراشی برخاست که همه را به تشویش و هیجان آورد. این فریاد، فریاد زن جوانی بود که در لب صخره نشسته بود و با فرزند کوچک خود بازی می کرد. مادر فرزند را کمی به هوا می انداخت، میگرفت و می بوسید و باز هم به هوا می انداخت می گرفت. بچه کوچک از این بازی خوشش می آمد و می خندید. ناگهان بچه مانند ماهی ای که تازه از آب گرفته باشند، از دست مادر لیز خورد و از بالای صخره به میان آب افتاد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
114
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1392/05/30

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذرستان

تعداد دیدگاه‌ها:
3
یکی از بهترین منابع برای آشنایی با آثار نثر آذربایجان شوروی.
عزیزان بدونید که چیزی به نام آذربایجان شوروی وجود حقیقی نداره. سرزمین های شمالی رود ارس رو آران می گن.(!)(!)(!)
یکی از کتاب های بسیار زیبا با مجموعه داستان های متنوع. به خصوص از داستان "من، تو او تلفن" بسیار لذت بردم. من قبلا این کتاب را خواندم و از بازار زیرزمینی تهیه کردم. حتما ارزش مطالعه را دارد.
متشکر دوست عزیز
PDF
3 مگابایت
آذرستان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک