رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
عشق در زمان وبا
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 89 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 89 رای
✔️ "عشق در زمان وبا" یکی از عاشقانه های معروف جهان رمان است.
فلورنتینو، جوانی لاغر اندام و نحیف از خانواده ای متوسط و فرزند نامشروع مردیست که صاحب یک شرکت کشتیرانی می باشد. او در کودکی پدرش را از دست داده و با مادرش که مغازه ای خرازی دارد زندگی می کند. در جوانی در تلگرافخانه مشغول کار می شود و وقتی برای رساندن یک تلگراف به خانه ای وارد می شود، با دیدن دختر خانواده (فرمینا) عاشق او می شود. فرمینا که مادرش را در کودکی از دست داده با پدرش زندگی می کند. پدرش ثروتمند است اما پیشینه شغلی مشکوکی دارد. از خانواده اشراف نیست اما خیال های خاصی برای ازدواج دخترش با خانواده ای با اصل و نسب دارد و او را به مدرسه غیر انتفاعی! می فرستد. مدرسه ای که بیش از دویست سال بود دختران خانواده های محترم هنر کدبانوگری و در ضمن توسری خوردن را در آن می آموختند؛ دو مسئله ای که برای همسر بودن از واجبات محسوب می شد.
فلورنتینو اهل مطالعه و صاحب قلم است (کتابخوانی که در طی سال های سال کتاب خوانی، هرگز نفهمید چه کتابی خوب است و چه کتابی بد) و قبل از اظهار عشق به اندازه یک کتاب نامه عاشقانه ارسال نشده به معشوقش نوشته است. اما بالاخره به کمک دیگران ابراز عشق صورت می پذیرد و جوانه هایی از عشق دوطرفه پدید می آید. عشقی مکاتبه ای و بی آلایش. پس از اطلاع پدر از عشق دخترش، او سعی می کند با دور کردن آن دو آتش این عشق را خاموش کند. لذا به مسافرتی طولانی می رود. در طول مدت این مسافرت 2 ساله ارتباطات به صورت تلگرافی ادامه پیدا می کند اما پس از بازگشت و مواجهه دو عاشق، فرمینا ناگهان احساس می کند که عشقی نسبت به فلورنتینو ندارد لذا قضیه را کات می نماید!
پس از این ماجرا سر و کله ضلع سوم داستان یعنی دکتر خوونال اوربینو پیدا می شود. دکتر اوربینو جوانی است از خانوادهای اشراف زاده که برای تحصیل علم طب به اروپا رفته و با کوله باری از علم و کلاس و انگیزه به شهر خود بازگشته است. فلورنتینو پس از این شکست عشقی تبدیل به سایه ای از یک مرد می شود (مردی که حریصانه عشق می خواست و در عین حال چیزی را هم از خود عرضه نمی داشت، هیچ چیز نمی داد و همه چیز می خواست)؛ سایه ای که پایداری خود در عشق را در وفاداری و پرهیز از هرگونه ارتباطی با زنان می بیند. هرچند بعدها تبصره هایی اندک! بر این عقیده زده می شود ولی همانگونه که در فصل اول و در صفحات ابتدایی داستان می بینیم او پس از گذشت نیم قرن همچنان بر عشق خود پایدار است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/10/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عشق در زمان وبا

تعداد دیدگاه‌ها:
35
لطفا لینک دانلود این کتاب با ترجمه بهمن فرزانه رو بدید
عاشق این کتابم ولی پیدا نمیشه

و همچنین یادنامه‌ی ابوالحسن نجفی که توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده

:!
تصحیح می کنم:
جشن نامه‏ی ابوالحسن نجفی :-)
[quote='gbehrang']با سلام خدمت همه دوستان
چند نفر از اینکه ترجمه آقای فرزانه بهترین ترجمه از آثار مارکز در ایران است نوشته بودند. خدمت این دوستان عرض کنم ایشان از زبان ایتالیایی کارهای مارکز را ترجمه کرده اند. شاید در صورت وجود ترجمه های خوب از زبان اصلی این ترجمه ها را خوب نمی دانستیم.از ترجمه های فاجعه وار کیومرث پارسای البته بگذریم.متاسفانه ترجمه از اسپانیایی فقط چند سال قبل توسط نازنین نوذری ونجمه شبیری در انتشارات نوروز هنر انجام شد که آن کتاب ها اسم و رسمی پیدا نکرد با اینکه مترجمانشان دکترای اسپانیایی داشتند. بهمن فرزانه را بهترین گزینه ممکن ندانیم.[/quote]
عنایت دارید که اون چیزی که هست رو میشه مقایسه کرد، نه اون چیزی که نیست؛ و داشتن مدرک در زبان مبدا نمی‌تونه معیار کاملی برای خوب بودن ترجمه باشه. آشنایی به زبان مقصد، و قریحه‌ی مترجم، که بتونه زبان معیاری رو از اثر به طور خاص در بیاره؛ هم در ترجمه‌ی خوب نقش داره.
البته شاید به این دلیل که در صد ساله‌ی اخیر، در کشور ما ترجمه گوی سبقت رو از تالیف ربوده، با پیچیدگی‌های خاصی مواجه‌ایم، که قریحه‌ی مترجم و درکش از ادبیات فارسی، حتی در ترجمه‌ی آثار در موضوعات دیگر؛ نقش اساسی پیدا کرده.
من حدود دو سال پیش از سرِ بی‌کاری، بعضی از ترجمه‌های موجود از یک اثر رو با هم مقایسه کردم. در مورد ترجمه‌های آثار مارکز، علت ترجیح دادن ترجمه‌‌ی آقای فرزانه این می‌تونه باشه که زبانی رو در سبک رئالیسم جادویی به دست داده که اگه نگم خوب بوده حداقل مورد توجه خوانندگان و بعضی از مترجمین قرار گرفت. این مقایسه، به این خاطر که به متن اصلی دسترسی نداشتم نمی‌تونه معیار باشه، ولی با کمی وقت گذاشتن، ترجمه‌ی بهتر رو می‌شه نسبی تشخیص داد.
توی این سبک دو اثر (یعنی بچه‌های نیمهشب و شرم) از سلمان رشدی‏ ِنویسنده با ترجمه‏ی خوب مرحوم سحابی به فارسی ترجمه شده که می‌تونه معیار زبان ترجمه باشه. البته این دو تا کتاب قبل از اونی نوشته شد که سلمان رشدی ِملعون بشه!
جایی خوندم که خود آقای فرزانه هم دلیل استقبال از ترجمه‌ش رو نمی‌دونست، و نقدهایی به ترجمه‌ی خودش داشت. در مورد این ترجمه‌ی خاص فکر می‌کنم فاصله‌ی زمانیِ طولانی بین ترجمه‌ی آقای فرزانه و ترجمه‌های بعدی دلیلی باشه که ترجمه‌ی بهمن فرزانه، برای حداقل دو نسل کتاب‌خوان؛ به عنوان یک اثر پذیرفته شده، نه صرفاً ترجمه. و دیگه این که فضا عوض شده و کتاب‌های دیگری موضوع روز شده و حتی مارکز هم از سبکش فاصله گرفته و خاطرات دلبرکان غمگین رو می نویسه ...
حالا با این تفاصیل ترجمه‌ی خیلی خوبی باید در بیاد تا صدسال تنهایی، چاپ قبل از انقلاب امیرکبیر رو از ذهن‌ها خارج کنه.
موضوع ترجمه از موضوعات قابل تاملی‌ست که در حوزه‌های مختلف ظرافت‌های خاص خودش رو داره. دوستانی که علاقه‌مند به این موضوع هستند می‌توانند کتاب‌های گفتگو با مترجمان و گفتگو با نجف دریابندری که توسط انتشارات آگه منتشر شدند، و همچنین یادنامه‌ی ابوالحسن نجفی که توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده، و سرنوشت ترجمه‌های من، نوشته‌ی مرحوم محمد قاضی، که از همین سایت کتابناک هم می‌توانند دریافت کنند؛ رو مطالعه کنند.
با سلام خدمت همه دوستان
چند نفر از اینکه ترجمه آقای فرزانه بهترین ترجمه از آثار مارکز در ایران است نوشته بودند. خدمت این دوستان عرض کنم ایشان از زبان ایتالیایی کارهای مارکز را ترجمه کرده اند. شاید در صورت وجود ترجمه های خوب از زبان اصلی این ترجمه ها را خوب نمی دانستیم.از ترجمه های فاجعه وار کیومرث پارسای البته بگذریم.متاسفانه ترجمه از اسپانیایی فقط چند سال قبل توسط نازنین نوذری ونجمه شبیری در انتشارات نوروز هنر انجام شد که آن کتاب ها اسم و رسمی پیدا نکرد با اینکه مترجمانشان دکترای اسپانیایی داشتند. بهمن فرزانه را بهترین گزینه ممکن ندانیم.
:-)
من این کتابو بنام " عشق سالهای وفا دیدم "
منتاسفانه نخوندمش ، نمیدونم با هم فرق دارن یا نه!;-)
[quote='mard vahshi']عشق سالهای وبا متفاوت بود صد سال تنهایی متفاوت تر....[/quote]
" اگر کریستف کلمب امریکا را کشف کرد ، من هم کاری خواهم کرد تا قاره ی امریکا من را کشف کند . آن وقت همه می فهمند گابریل گارسیا مارکز چه کسی است . "
مارکز
عشق سالهای وبا متفاوت بود صد سال تنهایی متفاوت تر....

بهترین کتاب مارکز به نظر من صد سال تنهایی‏ست که با ترجمه‏ی خوب بهمن فرزانه در دسترس علاقه مندان می‏باشد.
و بعد از اون می‏تونم از پائیز پدر سالار و همین کتاب عشق سال‏های وبا نام ببرم و البته بعضی از داستان‏های کوتاه مارکز که توسط احمد گلشیری ترجمه شده، که داستان کسی به سرهنگ نامه نمی‏نویسد به نظرم از بهترین داستان‏های کوتاه‏ست.
فکر می‏کنم بهترین ترجمه‏ی پائیز پدر سالار ترجمه‏ محمد فیروزبخت می‏باشد که توسط نشر فردوسی منتشر شده است. اولین بار حسین مهری این کتاب رو ترجمه کرد ولی من همون ترجمه‏ی فیروزبخت رو ترجیح می‏دهم، چون با اتکا با همان زبانی که بهمن فرزانه از ترجمه‏ی صد سال تنهایی به دست داد این اثر را ترجمه کرده است.
و عشق سال‏های وبا که توسط چند مترجم ترجمه شده و من باز ترجمه‏ی بهمن فرزانه را بیشتر می‏پسندم.
از ترجمه‏های خوب آثار مارکز، ترجمه‏ی لیلی گلستان از کتاب گزارش یک مرگ می‏%باشد که خواندن این کتاب را به دوست‏داران سبک مارکز پیشنهاد می‏کنم و ترجمه‏‏ی کاوه میرعباسی از کتاب زنده ام که روایت کنم که شرح زندگی مارکز از زبان خود وی می‏باشد، ولی من این کتاب را به علاقه‏مندان رئالیسم جادویی مارکز پیشنهاد نمی‏کنم.
و سپاس از آپلود کننده‏ی محترم، فانوس‏بان شب‏های مه گرفته.
راستی در نظرات اولیه من اشتباها یکی از فیلمهای خاویر باردم را آبی بیکران قید کردم که البته صحیح آن دریای درون میباشد(سپاس از آندوی عزیز)
این مشکل برای اکثر کتابهایی که فیلم میشوند پیش می آید ، در اکثر مواقع خود کتاب جذابتر از فیلمش می باشد شاید دلیلش این باشد که ما وقتی یک کتاب را میخوانیم فضا و شخصیتها را آنگونه که خودمان دوست داریم تصور میکنیم و وقتی فیلم را میبینیم و چیزی که دیده ایم با تصوراتمان فرق داشته نمیتوانیم با فیلم ارتباط خوبی برقرار کنیم مثلا برای خود من کتاب بادبادک باز بسیار جذاب و زیبا بود اما وقتی فیلمش را دیدم نتوانست به اندازه کتاب نظر مرا جلب کند در صورتیکه وقتی فیلم را به یکی از دوستانم دادم که کتاب را نخوانده بود او از فیلم خیلی راضی بود! یکی از ایراداتی که به این فیلم گرفته شده همانگونه که دوستان هم قید کردند بازی خاویر باردم:x است! منتقدان نظرشان این است که نیاز نبود خاویر باردم از 27 سالگی تا 70 سالگی شخصیت فلورنتینو آریزو را با آن گریمهای سنگین بازی کند!!
عشق در زمان وبا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک