رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
شاه گوش می کند
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 20 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 20 رای
✔️ این مجموعه شامل 20 داستان کوتاه است با عناوین:
شاه گوش می کند / همبستگی / سرهنگ در کتابخانه / آدم به درد نخور / وجدان / گوسفند سیاه / هنگ گمشده / گرفتار سکون در آنتی لسی / بازی / چشمهای دشمن / پیش از آنکه بگویی سلام / اعداد در تاریکی / خاطرات کازانووا / آینه، هدف / بارقه / عشق دور از خانه / مردی که داد زد ترزا / ماجرای یک شاعر / یخبندان / پمپ بنزین / ادبیات، علمی تر از علم / یادداشت ۱۹۷۹ / موازی ها

از داستان شاه گوش می کند:
فوران فریاد ها وشعله ها شهر را در برگرفته است. شب منفجر شده است، زیرورو شده است. تاریکی و سکوت در هم تنیده اند و اضداد خود، آتش و فریاد را بیرون می ریزند. شهر مثل کاغذی مشعل ،مچاله می شود.فرار کن، بدون تاج، بدون گرز مرصع. کسی نمی فهمد که توشاهی. شبی تاریکتر از شب آتش سوزی نیست و آنکه در میان جمعیت فریادگران میدود، تنهاترین است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/06/13

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شاه گوش می کند

تعداد دیدگاه‌ها:
3
این کتاب از هر جهت فوق العاده هست. البته گزیده ای از دو کتاب کالوینو هست. داستان هایی دارد که شاهکار هستند.

شهری بود که در آن، همه چیز ممنوع بود.
و چون تنها چیزی که ممنوع نبود بازی الک دولک بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با باری الک دولک می‌گذراندند....
و چون قوانین ممنوعیت نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی مشکلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند.
سال ها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانة کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند.
جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند:”آهای مردم! آهای … ! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست.”
مردم که دور جارچی ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراکنده شدند و بازی الک دولک شان را از سر گرفتند.
جارچی ها دوباره اعلام کردند: “می‌فهمید! شما حالا آزاد هستید که هر کاری دلتان می‌خواهد، بکنید.”
اهالی جواب دادند: “خب! ما داریم الک دولک بازی می‌کنیم.”
جارچی ها کارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند که آنها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند.
ولی اهالی گوش نکردند و همچنان به بازی الک دولک شان ادامه داند؛ بدون لحظه‌ای درنگ.
جارچی ها که دیدند تلاش شان بی‌نتیجه است، رفتند که به اُمرا اطلاع دهند.
اُمرا گفتند: ”کاری ندارد! الک دولک را ممنوع می‌کنیم.”
آن وقت بود که مردم دست به شورش زدند و همة امرای شهر را کشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الک دولک را از سر گرفتند.

شاه گوش میکند | ایتالو کالوینو
ای بابا لینک چه سریع برداشته شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مجبورم برم این کتابو بخرم
امیدوارم تو بازار موجود باشه :stupid:
شاه گوش می کند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک