رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
داستایفسکی: جدال شک و ایمان
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 23 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 23 رای
در این اثر، نویسنده مدام به تطبیق آثار داستایفسکی با زندگی‌اش می‌پردازد. او در این راه افراط نمی‌کند ولی شیوه‌اش تقریباً سنتی است. ادعاهای "کار" خالی از افسانه‌سرایی‌های زندگی‌نامه‌نویس‌ها، و قابل اعتماد است. و البته نقدهایی هم از برخی تصورات رایج درباره‌ی داستایفسکی و آثارش ارائه شده که تا حدّی موافق ِبرداشت‌های امروزین درباره‌ی ’مولف‘ و ’اثر ادبی‘ است.

عنوان ِفرعی ِکتاب ’جدال ِ شک و ایمان‘ گویا بر‌افزوده‌ی مترجم است. در آغاز کتاب در نقل ِ قولی از "الکساندر هرتسن" آمده است: «من روس هستم. زندگی به من آموخته است بیندیشم، امّا اندیشیدن راه ِ زیستن را به من نیاموخته است». آن عنوان و این نقل قول، شواهدی از نظرگاه ِ نویسنده درباره‌ی روس‌ها و به خصوص داستایفسکی، است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1391/07/12

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی داستایفسکی: جدال شک و ایمان

تعداد دیدگاه‌ها:
5
کتاب محشریه. نگاهی فلسفی به جهان داستایفسکی است.
کسی کتاب \"دریای ایمان\" دان کیوپت رو نداره که از سر لطف آپلودش کند؟
آن راه که داستایوفسکی به آن اشاره دارد، راهی پر از خار است. صرفاً اندک کسانی تا به نهایت آن را تاب خواهند آورد. عالم را چنین نگریستن، آن گونه که داستایوفسکی بدان نظر کرد، و باز هم به آن عشق ورزیدن، آن طور که او آن را عشق ورزید چنین توانایی راز سترگ حیات و رنج است. این مسیرهای اندیشه خود برای برخی روس ها راه هایی بس تاریک و هول آورند. والتر شوبارت
به راستی که داستایوسکی شاعر رنج های بشری است و انسان را از آن آلام و مرگ گریزی نیست مگر غرق شدن در دریای تیره ی آگاهی در آن لحظه که عقاب تومار زندگی اش را در هم می پیچد.
از ص 289 و 290:
خیلی ها به من گفته اند که شما خیلی مذهبی هستید.
اما نه به این دلیل که مذهبی هستید،بلکه به این دلیل که من خودم شخصا دریافته و تجربه کرده ام،
به شما می گویم که لحظاتی هست،که آدمی «چون گیاه تشنه و خشکیده» عطش به ایمان دارد،و آن را می یابد،
زیرا حقیقت در بدبختی بر آدم طلوع می کند.
در مورد خودم می توانم بگویم،که من فرزند زمانه ام هستم،فرزند بی اعتقادی و شکاکیت،من تا کنون چنین بوده ام،و می دانم،که تا به آخر نیز چنین خواهم بود.این «عطش» به ایمان چه رنجهایی را که برای من به بار نیاورده و می آورد،هر چه حجّت من علیه آن بیشتر می شود،در روح من قدرت بیشتری پیدا می کند.
اما خداوند گاه لحظاتی به من ارزانی می دارد،که احساس آرامش مطلق می کنم،در این لحظات دیگران را دوست دارم،و حس می کنم دیگران نیز مرا دوست دارند،و در چنین لحظاتی نماد ایمان را در قلبم فرو می گیرم،
و این همه چیز را برایم روشن و درخشان و مقدس می کند...
********
سپاس از آپلود ramin12345
روس ها خیلی شبیه ایرانیان هستند!
کتابخوان ها اگر این کتب داستایفسکی را بخوانند،ابله،جنایت و مکافات،برادران کارامازوف،جن زدگان،این مرد، ویسنده ی محبوبشان می شود.من داستایفسکی را دوست دارم:x
داستایفسکی: جدال شک و ایمان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک