رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
جوی و دیوار و تشنه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 41 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 41 رای
✔این کتاب شامل ده داستان به نامهای زیر است:
عشق سالهای سبز
چرخ و فلک
سفر عصمت
صبح یک روز خوش
ماهی و جفتش
طوطی مرده همسایه من
بودن یا نقش بودن
با پسرم روی راه
درخت ها
بعد از صعود
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/09/06

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جوی و دیوار و تشنه

تعداد دیدگاه‌ها:
12
من سنگ را گرفته بودم و توفان مرا می‌کوفت، و تکیه‌گاه ساده‌ام از سیل سست می‌گردید. جز ماندن کاری نمی‌شد کرد. ماندم، ماندم، ماندم امّا چه ماندنی که نبودن بود ــ ماندن برای دوباره به یاد آوردن؛ ماندن به انتظارِ نامعلوم. آیا گَوَن دوباره گلِ قاصدی به باد خواهد داد؟ باران چه بر سرِ سوسن می‌آورد؟ باریکه‌های برف کجا رفتند؟ در لانه‌های مورچه باران چه خواهد برد؟ سیلاب با باغِ خشک چه خواهد کرد؟ از رعدهای مکرّر آیا بر سینه‌های تپّه قارچ نخواهد رُست؟ آیا هنوز باز با بال‌های بی‌جنبش، گسترده و معلّق، بالای ابر کمین کرده است؟
از تخته‌سنگ نمی‌شد سوآل کرد.
«بعد از صعود»
ابراهیم گلستان
از مجموعه داستان «جوی و دیوارِ تشنه
ابراهیم گلستان یکی ار بیسواد ترین قصه نویس های ایران که چه عرض کنم روی کره زمین بودند این آقا آنقدر در قصه نویسی بی هنر و بی ذوق بود که خودش وقتی متوجه شد از خیر ادامه قصه نویسی گذشت به نظر من خریداران کتابهای ایشون اگر در انگلیس یا آمریکا بودند فورا همشون کتابها را برگشت میدادند و پولشون را پس میگرفتند اما این آدم از بس زیرک بود تا قصه ای می نوشت فورا به جلال آل احمد میداد یا تقدیم میکرد تا جلال که آدم رکی بود بهش نگه بابا خفه شو با این قصه هایی که می نویسی .... از لحاظ سیاسی هم دو دره بود یعنی آش امام حسین میخورد و برای یزید سینه میزد برای مثال توده ای بود اما برای انگلیس ها کار میکرد خلاصه از قدیم گفتن هر جا آشه کچلک فراشه در ضمن انگلیس ها یک کاخ بزرگ در اطراف لندن اگر اشتباه نکنم بهش دادند و حالا داره عشقش میکنه .... خیلی حرف دارم در رابطه با این آقا اما اینجا جاش نیست باید در وبلاگم بنویسم ....
برگرفته از ویکی پدیا برای هاسمیک عزیز که راجع به نویسنده اطلاعات خواسته بودن
داستان
۱۹۴۸ - آذر، ماه آخر پاییز (۷ داستان)
۱۹۵۵ - شکار سایه (۴ داستان)
۱۹۶۷ - جوی و دیوار و تشنه (۱۰ داستان)
۱۹۷۴ - اسرار گنج دره جنی
۱۹۷۵ - مد و مه (۳ داستان)
۱۹۹۵ - خروس (۱ داستان بلند)
نامه به سیمین به همت عباس میلانی
مختار در روزگار
برخوردها در زمانه برخورد
ترجمه [ویرایش]کشتی شکسته‌ها (۵ داستان)
زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر - (یک معرفی با ترجمه چند داستان از ارنست همینگوی)
هاکلبری فین - مارک تواین
دون ژوان در جهنم - (ترجمه نمایشنامه جورج برنارد شاو)
فیلم‌های مستند [ویرایش]۱۳۳۲ - از قطره تا دریا
۱۳۳۶ تا ۱۳۴۱ - چشم‌اندازها (آتش، آب و گرما،...)
۱۳۳۷ تا ۱۳۴۱ - موج و مرجان و خارا
۱۳۴۲ - تپه‌های مارلیک
۱۳۴۵ - گنجینه‌های گوهر
۱۳۴۵ - خراب آباد
۱۳۴۵ - خرمن و بذر
فیلم‌های داستانی [ویرایش]۱۳۴۱ - دریا (بلند داستانی ناتمام)
۱۳۴۱ - فیلم کوتاه خواستگاری
۱۳۴۴ - خشت و آینه
۱۳۵۳ - اسرار گنج دره جنی
او در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل حقوق به تهران آمد. در آنجا در ۲۱ سالگی با دخترعمویش فخری گلستان ازدواج کرد.[۷] سپس به عضویت حزب توده در آمد و تحصیل را رها کرد. او در آن زمان به عنوان عکاس روزنامه‌های رهبر و مردم به کار مشغول بود. در سال ۱۳۲۶ کتاب اول خود را که مجموعه داستانی با نام «به دزدی رفته‌ها» بود، منتشر کرد.
ابراهیم گلستان در دهه ۱۳۳۰، هنوز نه به رمان دست برده بود و نه تصمیم داشت به زبان سینما سخن بگوید. او مقاله‌نویسی علمی، پژوهشگر ادبیات جهان و به‌ویژه امریکا بود. بعدها پروفسور هشترودی هم در بارهٔ مقولات فضائی و اتمی نوشت و در رادیو و به زبان مردم بسیار شیرین سخن گفت، اما ابتکار این شیرین‌نویسی و ساده‌نویسی با ابراهیم گلستان بود. او در آن زمان به عنوان عکاس روزنامه‌های رهبر و مردم به کار مشغول بود.[۸]
وی پس از سال ۱۳۳۶، استودیوی سینمایی خود با نام «استودیو گلستان» را تأسیس کرد و تعدادی فیلم مستند برای یکی از سازمانهای شرکت نفت ساخت که از آن میان می‌توان به «آتش» و «موج و مرجان و خارا» اشاره کرد[۹]. به دلیل این همکاری‌ها، عده‌ای از روشنفکران آن دوره به وی لقب «گلستان نفتی» داده بودند.[۱۰][۱۱] فیلم‌های مستند او از لحاظ سینمایی جزو اولین و بهترین فیلم‌های ایرانی مستند به شمار می‌آیند.
گلستان کارگردان دو فیلم داستانی با نام‌های «خشت و آینه» (۱۳۴۴) و «اسرار گنج درهٔ جنی» (۱۳۵۰) نیز هست. وی همچنین تهیه‌کنندهٔ فیلم «خانه سیاه‌است» به کارگردانی فروغ فرخ‌زاد بوده‌است. ابراهیم گلستان با فروغ فرخ زاد رابطه دوستانه داشته است[۱۲]
وی تا سال ۱۳۴۶، مجموعه داستانی منتشر نکرد.[۹]
سید ابراهیم گلستان (تقوی شیرازی) (متولد ۲۶مهر ۱۳۰۱ در شیراز)، کارگردان، داستان نویس، مترجم، روزنامه نگار و عکاس ایرانی است. فارغ‌التحصیل دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران است. او اولین کارگردان ایرانی‌ست که برنده یک جایزه بین‌المللی شده‌است. وی از متفکران هنرمند پیشرو ایران به حساب می‌آید و بسیاری از اتفاقات هنری پس از او وامدار او هستند.[نیازمند منبع] ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۰ برای فیلم یک آتش موفق به دریافت مدال برنز از جشنواره ونیز شد.[۱]
آثار مکتوب وی از سبکی خاص برخوردار است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیر پذیرفته از داستان‌های کوتاه ارنست همینگوی می‌دانند[۲] گرچه او تاثیرپذیری از هیچ نویسنده‌ای را نمی‌پذیرد.[۳] همچنین وی از زمرهٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی می‌شود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالب‌های داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجه‌است.[۴][۵] از دیگر ویژگی‌های داستان نویسی ابراهیم گلستان، خلق مجموعه داستان‌های به هم مرتبط است که در ایران این نوع داستان نویسی با گلستان آغاز می‌شود، در حالی که در غرب سابقه طولانی تری دارد، اما نکته مهم در این نوع آثار گلستان، خلق نوعی جدید از داستان نویسی است که ریشه در ادبیات کلاسیک ایران، مانند منطق الطیر، دارد. این نوع داستان‌ها نه براساس درون مایه و یا شخصیت‌های داستانی، بلکه براساس ساختارهای مشابه به یکدیگر مرتبط می‌شوند[۶][۵]
جوی و دیوار و تشنه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک