رسته‌ها
کالیگولا
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 87 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 87 رای
کالیگولا نام امپراتوری است که در سال 38 پس از میلاد در رم حکومت می کرد. زندگی این امپراتور پس از مرگ خواهر و معشوقه اش در وسیلا کاملا تغییر می کند. کالیگولا همچنین عنوان نمایشنامه ای است که آلبر کامو آن را براساس داستان این امپراتور به رشته تحریر درآورد. براساس آنچه در نمایشنامه آمده سرگذشت کالیگولا کاملا متکی بر اسناد تاریخی است
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
150
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamed9811
hamed9811
1391/04/14

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کالیگولا

تعداد دیدگاه‌ها:
17
کل رویکرد فلسفی کامو در این اثر و افسانه سیزیف مشخص و گویاست..هردو قهرمان هم کالیگولا هم سیزیف قهرمان پوچی اند..
باید به شدت کوبید وقتی که نمی توان مجاب کرد .
برای سناتور نمودن شخص یک روز و برای تبدیل نمودن او به یک کارگر ده سال وقت لازم است .
دوست داشتن یک موجود در این است که پیر شدن با او را بپذیریم...
ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی-
نمی بینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را
از دیگران سلب کنم.
کالیگولا - آلبر کامو
با تشکر از همه دوستان عزیزی که لینک دانلود رو گذاشتن
بی نظیره اولین بار این نمایشنامه باشکوه منو با کاموی عزیز اشنا کرد.ممنون از اپلودر با شعور
از اون عزیزی که لینک دانلودش رو گذاشته توپیغامش ممنونم
خیلی خوب بود لطفا کتابهای اونامونو رو هم بزارید
کالیگولا امپراطور رم به هنگام مرگ خواهر محبوبش با حقیقت دردناکی روبرو میشود : انسانها فانی و ناشادند. همه این حقیقت را می دانند اما بروی خود نمیاورند. مردم چنان به زندگی دلبسته اند که انگار هرگز نخواهند مرد. بنظرش میرسد که اگر این حقیقت مورد شناسایی قرار نگیرد و پیوسته از آن صحبت نشود پیکر زندگی آلوده بدروغ میشود پس بهتر است از قدرت بی حد و حصر خود استفاده کند و زندگی راستین مردم را بدانها بازگرداند. چه کاری بهتر از این که مردم به پوچی زندگی خود واقف شوند؟ کالیگولا تصمیم می گیرد بیک عمل منطقی دست زند : حال که مردم به معنی سرنوشت بی نوجهند او سرنوشت آنها می گردد.پس لازم است او همپایه خدایان شود. با الوهیت او آزادی نامحدود میشود. وقتی کاملا آزاد شویم هر کاری ممکن است. حال که جهان و اعمال ما بی ارزش و پوچ است پس هرکاری مجاز است. از این لحظه کالیگولا حکومت قضا و قدر و پوچی را آغاز می کند. اکنون کالیگولا از راه شقاوت غیر ممکن را ممکن میگرداند : حال که اطرافیان او نمی توانند به تلخی و پوچی زندگی پی ببرند چه بهتر که او تلخی و پوچی را به آن ها نشان دهد. پس دست به کشتار میزند. اما بزودی میفهمد که به راه حل معقولی دست نیافته است و خود نیز جان بر سر این اندیشه نادرست می نهد. کالیگولا نمونه انسانی است که از شدت علاقه به خود به دیگران بی علاقه میشود. شوق زیستن او منتهی به ویرانگری میگردد.
کالیگولا سومین امپراتور روم بود که از سال ۳۷ تا ۴۱ میلادی فرمان راند. اولین امپراتورهای رومی اعضاء خانواده اگوستوس بودند. گایوس سزار (۱۲ ـ ۴۱ میلادی)، که به کالیگولا (به معنی پوتینهای کوچک) معروف بود، در سال ۳۷ میلادی به امپراتوری رسید. سربازان ارتش، که پدرش فرماندهی آنان را به عهده داشت، نام مستعار کالیگولا را به او دادند، چرا که او پوتین‌های سربازی کوچکی به پا می کرد. پدر کالیگولا، ژرمانیکوس، جانشین تیبریوس، امپراتور وقت روم بود اما به طرز مشکوکی در گذشت . تیبریوس از او وحشت داشت اما هیچ سندی وجود ندارد که امپراتور روم، ژرمانیکوس را کشته باشد . علائم مشاهده شده در هنگام مرگ ژرمانیکوس که در کتب تاریخی ذکر شده شبیه به علائمی است که در مسمومان بوسیله آرسنیک مشاهده می شود . البته بیماری وبا هم علائمی شبیه به این دارد و در گذشته به خاطر شباهت علائم بیماری وبا و علائم ناشی از مسمومیت بوسیله آرسنیک، وقتی از این سم استفاده میشد، اطرافیان متوفی به گمان اینکه مرگ ناشی از وبا بوده است پیگیر ماجرا نمی شدند . همچنین تیبریوس دو برادر کالیگولا را هم کشت . بعد از مرگ پدر و دو برادر ،کالیگولا به قصر تیبریوس احضار شد و تا مرگ تیبریوس در آنجا ساکن بود او در آنجا خوی وحشیگری و بیرحمی را از تیبریوس آموخت . همچنین برخی معتقدند که کالیگولا تیبریوس را خفه کرد . بعد از مرگ تیبریوس، نوه اش با کالیگولا در سلطنت شریک بود و لی چون سنش پایین بود (۱۸ سال)، کالیگولا سلطنت را از آن خود کرد .
بعد از آنکه کالیگولا امپراتور شد، سلامتی عقل خود را از دست داد. یکی از وقایعی که توسط تاریخ نگار رومی سیوتاتیوس (۶۹ ـ ۱۰۴ میلادی) ثبت شده است، توضیح می دهد که کالیگولا به ارتش بسیار آموزش دیده و قدرتمند خود دستور داد در ساحل دریا صدف حلزون جمع کنند. او به اسب مورد علاقه خود لقب کنسول (عنوان یکی از مسئولین رده بالای روم)، داده بود. وی همچنین با خواهر خود، «دروسیلا» ازوداج کرد، اما بعداً او را کشت. کالیگولا در سال ۴۱ میلادی به تنهایی وارد گذرگاه کریکتو پورتیکو شد در آنجا کاسیوس و سابینوس، اعضای گارد محافظ او (پراتورها) که کالیگولا به همسر یکی از آنها تجاوز کرده بود و دیگری را هم همیشه مورد تمسخر قرار می داد، او را به قتل رسانند. او هنگام مرگ ۲۹ سال داشت و ۳ سال و ۸ ماه و ۱۰ روز سلطنت کرد .
از کتاب:
اگر بخوابم کی ماه را به من می دهد
هیچوقت خدایی جز تنم نداشتم
قدرت به نا ممکن فرصت امکان می دهد
هیچ علاقه ی عمیقی نیست که اندکی سفاک نباشد
خوبترین خصلت من کینه ی من است
فقط کینه می تواند مردم را باهوش کند
نیروی عشق من به زندگی آنچنان است که از طبیعت راضی نمی شود
این تنهایی پر از دندان قروچه است
امنیت و منطق با هم سازگار نیستند
هوش یا باید تاوان بدهد یا خودش را نفی کند
وجود خودت را مشکل می شود تحمل کرد چه رسد به شرمندگیت
کدام خدایی است که برای من عمق دریاچه را داشته باشد
من به راهی که می بایست بروم نرفتم به راهی رفتم که به هیچ جا نمی رسد ازادی من ازادی نیست
کالیگولا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک