رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
توهم تکامل
امتیاز دهید
5 / 2.1
با 195 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 2.1
با 195 رای
.
تکامل گراها می گویند که نخستین سلول در زیر حجم عظیمی از آبهای گل آلود و بر اثر تابش نور و وزش بادهای سهمگین، به طور غیرارادی و ناگهان ظاهر شد. وقتی از آنها می پرسیم که چگونه چنین چیزی ممکن بوده، آنها می گویند که به شکل معجزه آسایی این اتفاق روی داده است. از آنها می پرسیم آیا می توانید در همان شرایط از مواد بی جان مواد زنده در آزمایشگاه بسازید، بی پاسخ می مانند و فقط یک سری نظریات تخیلی را ارائه می دهند.
سپس وقتی می پرسیم که چگونه سلول لاشعور توانسته انسان ها، گیاهان و حیوانات را حیات ببخشد، آنها با گفتن این که "اتفاقی" بوده، قضیه را جمع بندی می کنند. آنها یک الهه خیالی به نام شانس دارند و به راحتی این گونه استدلال های سفسطه آمیز را به میان می آورند. آنها می گویند که گل ها، گیلاس ها، پرتقال ها، خرگوش ها، ببرها، سگ ها، و از همه مهم تر انسان هایی که اتم را می شکافند و به سفر فضا می روند، به صورت اتفاقی خلق شده اند. حتی یک کودک دبستانی هم به این نظریه می خندد، اما کسانی که تحصیل کرده اند و استاد دانشگاه شده اند، آن را جدی می گیرند و برایش توجیه می سازند. این نشان می دهد که داروینیسم چگونه به لحاظ زبانی مردم را مسحور خود کرده است. اما پروردگار متعال امروز آن تسلط را از بین برده، و مردم کم کم دارند حقیقت را مشاهده می کنند. داروینیسم به زودی به تاقچه های پرغبار تاریخ سپرده می شود و مردم از این که چگونه یک عمر فریفته آن بودند، شگفت زده خواهند شد. و البته با فروپاشی دارونیسم، خیمه ماتریالیست فرو خواهد ریخت.
ماتریالیست های امروز همان بت پرستان دیروز هستند. زمانی مردم جاهل از گل و آب مجسمه ای می ساختند و می گفتند این خدای ما است. و آن بت بی جان را که قادر به انجام کوچکترین کاری نبود خدا و آفریننده خود می دانستند . امروزه همان بت پرستی پیشرفت کرده است و مدرنتر شده و به شکل دیگری در آمده است. در حقیقت ماتریالیست ها و ماده گرایان می گویند که خدای آنها همان ماده و طبیعت است. یعنی در کره زمین که از 70 درصد آب و 30 درصد خشکی یعنی همان گل(بت- ماده) تشکیل شده است با گذر زمان انسان هوشمند روئیده است. اما غافل از اینکه ماده بدون وجود هوش و آفریدگاری بی نهایت هوشمند، به اندازه همان بت گلی، قدرت دارد و قادر به آفرینش یک مگس هم نیست.
در این کتاب با دلایلی کاملا عقلانی ثابت می کنیم که تکامل یک توهم بیش نیست. موضوعاتی همچون " عدم امکان آمیزش" و " قوس کف پا " برای اولین بار در این کتاب مطرح می شوند و بر اساس آنها و همچنین ذکر دلایل دیگر به رد نظریه تکامل می پردازیم و در فصل دوم نظریه جنجالی انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح مطرح گردیده است. در فصل سوم ، به بررسی پیچیدگی های حیات می پردازیم که نشان می دهد که تصور اینکه حیات بر اساس شانس و گذر زمان بوجود آمده است تا چه حد بی پایه و بی اساس و تا چه حد تخیلی می باشد.
رمز موفقیت در یک جمله نهفته است. تنها به اندیشه خودتان اعتماد کنید. نظرات دیگران را بخوانید اما اندیشه خود را بکار بیندازید. پس این کتاب را بخوانید و در مورد مطالب آن اندیشه کنید و خود در نهایت قضاوت کنید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1390/07/20

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی توهم تکامل

تعداد دیدگاه‌ها:
562
1- چه چیزی باعث رد نظریه تکامل داروینی می شود:
آثاری از وجود انسان در میلیون ها سال پیش باعث رد نظریه تکامل داروینی می شود
2- چرا انقراض دایناسورها هنوز یک معما است؟
به نظر می رسد انقراض موجودی که دارای تنوع و تعداد بسیار زیاد بود است و در عین حال باقی ماندن سایر حیوانات معمایی است که حل شدن آن خیلی سخت خواهد بود.
مثلا چرا : میمون و اسب و سگ و گربه و مرغ و خروس و شتر مرغ باقی می مانند اما یک دایناسور کوچک برای نمونه باقی نمی ماند...
3- آیا توفان نوح به وقوع پیوسته است؟
در این کتاب نشان می دهیم که اگر انسان ها میلیون ها سال پیش بر روی زمین بوده باشند امکان وقوع طوفان جهانی نوح وجود دارد..... زیرا اصلا کوه اورستی آن موقع نبوده است و همچنین 65 میلیون سال زمان کافی برای منشعب شدن حیوانات از موجودات محدود موجود در کشتی نوح خواهد بود
همچنین با بیان آدم رنگین تن و حوای میتوکندریایی و اینکه آدم رنگین تن سال ها بعد ار حوای میتوکندریایی بوده است.... ثابت کرده ایم که توفان نوح عامل مرگ تمام مردان هم عصر آدم رنگین تن (حضرت نوح) بوده است... لذا توفان نوح به وقوع پیوسته است
4- اسناد شما درباره حضور انسان ها در میلیون ها سال پیش چیست؟
ردپاها و آثار دست ساز انسان ها که مربوط به میلیون ها سال پیش می باشند
بنظر میرسد تدریجی بوده باشد.
"گروهی از دیرینه شناسان دانشگاه شیکاگو در ایالت ایلینویز آمریکا ادعا کرده‌اند که هرچند این رشته از وقایع در زمان دایناسورها اتفاق افتاده(برخورد شهاب سنگ) و ممکن است باعث تسریع روند نابودی آنها شده باشد، اما این روند نابودی دوره‌ای حدوداً 8 میلیون ساله داشته است

اینکه دایناسوره بر اساس چه عاملی منقرض شده اند بر روی مدت زمان انقراض تاثیر دارد...
افرادی که به برخورد شهاب سنگ و یا فعالیت های اتشفشانی شدید اعتقاد دارد انقراض آنها را آنی می دانند
همانطور که در کامنت قبلی گفته ام:
- نظریه انقراض ناگهانى گونه ها که اسمیت (1980- 1990) بیان کرد و انقراض گونه ها را ناگهانى و در اثریک عامل برخورد مى داند. وى معتقد است که هیچ گونه کاهش گونه قبل از مرز وجود ندارد و همه گونه ها به استثناى Guembelitria cretacea در مرز K/T در اثر عامل برخورد منقرض شده اند (Smit & Hertogen, 1980; Smit, 1982, 1990) و حضور گونه هاى کرتاسه در دانین را ناشى ازجابجایى ( Rework ) مى داند
هنوز مطلبی که بیان کند که انقراض دایناسورها ناگهانی بوده و یا تدریجی بوده است نیافته ام

بنظر میرسد تدریجی بوده باشد.
"گروهی از دیرینه شناسان دانشگاه شیکاگو در ایالت ایلینویز آمریکا ادعا کرده‌اند که هرچند این رشته از وقایع در زمان دایناسورها اتفاق افتاده(برخورد شهاب سنگ) و ممکن است باعث تسریع روند نابودی آنها شده باشد، اما این روند نابودی دوره‌ای حدوداً 8 میلیون ساله داشته است."
hamshahrionline.ir
البته جایی گفته نشده که انقراض کرتاسه در چند روز اتفاق افتاده باشد

هنوز مطلبی که بیان کند که انقراض دایناسورها ناگهانی بوده و یا تدریجی بوده است نیافته ام
الگوى انقراض و عوامل تاثیر گذاربرآن:
تعیین صحیح مدت و الگوى انقراضات و بزرگى و گستردگى آنها دردرک عوامل اصلى ایجاد کننده آنها بسیار مهم است. ازآنجا که برآورد مدت و گستردگى یک انقراض به الگوى انقراض وابسته است‏‏٬ براى انقراضهاى رخ داده در دورانهاى زمین شناسى سه الگوى انقراض کلى به شرح زیر معرفى شده است :
1. انقراض ناگهانى که در یک افق مشخص رخ مى دهد.
2. انقراض پله اى که در چندین افق متوالى به صورت پله اى رخ داده و خود را نشان مى دهد.
3. انقراض تدریجى (شکل2)(.(Brenkhly & Harper, 1998
اما الگوى انقراض به شدت تحت تاثیر وضعیت و چگونگى حفظ شدن تاکسا، تعداد نمونه ها و تناسب فاصله نمونه بردارى است. براى مثال نبود رسوبگذارى در یک سکانس و همچنین نمونه بردارى با فاصله زیاد باعث مى شود تا الگوى انقراض به صورت ناگهانى ثبت گردد، زیرا که رنج همه گونه ها در یک نمونه و یا در یک فاصله کوتاه قطع مى شود (شکلc3). عامل دیگر اثر Signor-Lipps است که باعث مى شود که رنج ثبت شده یک گونه در یک سکانس کمتر از رنج واقعى آن باشد و در ظاهر یک انقراض ناگهانى را تدریجى نشان مى دهد(شکل b٣) که نتیجه پراکندگى غیر یکنواخت گونه ها در سکانس و حضور نامتناوب آنها در نمونه هاست .
اثر Signor-Lipps نشان دهنده دو مسئله است 1- تعداد کم نمونه ها که به طور مصنوعى باعث قطع شدن رنج فسیلها مى شود 2- اندازه نامناسب نمونه ها که تنوع فسیلهاى موجود را کنترل مى کنند (Smit & Romein, 1985; D’Hondt & Keller, 1991). این مشکلات را بوسیله ازدیاد تعداد نمونه ها و کاهش فواصل نمونه بردارى و استفاده از الک با مش بیشتر همچون شماره 300 براى جمع کردن نمونه هاى خیلى ریز و نادر برطرف مى کنند ((Pardo et al., 1999.همچنین براى جلوگیرى از اثر Signor–Lipps به طور استاندارد پذیرفته شده که تعداد نمونه هاى فسیلى در هنگام مطالعه بیشتر از ٣٠٠ باشد ((Buzas,1990. اثر Signor-Lipps دریک مقطع پسرونده که تنوع گونه ها به سمت بالا کاهش مى یابد بیشتر مى شود.
نحوه توزیع نمونه هاى فسیلى در یک رکورد سنگى نیز در الگوى انقراض تاثیر مى گذارد. تجمع فسیلها در افقهاى خاصى ازیک سکانس باعث مى شود که هر افق شامل آخرین رکورد چندین گونه در برش مورد مطالعه باشد که انقراض آنها حالت پله اى به خود مى گیرد (Brenkhly & Harper., 1998 ).
الگوى انقراض در تحولات مرز K/T:
فرامینیفرهایِ پلانکتونیک بیشترین انقراض را در میان ارگانیسمهاى دریایى درمرز K/T داشته اند. به همین دلیل الگوى انقراض دراین مرز را با استفاده از فرامینیفرهاى پلانکتونیک بررسى مى کنند. براى انقراض فرامینیفرها در مرزK/T دو نظریه مطرح شده است
- نظریه انقراض ناگهانى گونه ها که اسمیت (1980- 1990) بیان کرد و انقراض گونه ها را ناگهانى و در اثریک عامل برخورد مى داند. وى معتقد است که هیچ گونه کاهش گونه قبل از مرز وجود ندارد و همه گونه ها به استثناى Guembelitria cretacea در مرز K/T در اثر عامل برخورد منقرض شده اند (Smit & Hertogen, 1980; Smit, 1982, 1990) و حضور گونه هاى کرتاسه در دانین را ناشى ازجابجایى ( Rework ) مى داند( Molina et al., 1996).
- نظریه انقراض تدریجى که Keller(1988) بیان کرد. وى دلایلى در مورد انقراض گونه ها ارائه کرد و نشان داد که 3/1گونه هاى کرتاسه در ترشیرى باقى مانده اند (Keller, 1988 Keller et. al, 1995) که این محققین انقراض K/T را نتیجه تاثیر چندین عامل محیطى و آب و هوایى مى دانند.
دایناسورهای کوچک با ابعاد چند سانت هم وجود داشته اند که همه در انقراض کرتاسه منقرض شده اند... لذا ابعاد دایناسورها دلیلی بر انقراض آنها نمی تواند باشد

البته جایی گفته نشده که انقراض کرتاسه در چند روز اتفاق افتاده باشد.البته مدرکی هم نداریم که تمام این خزندگان بخاطر سیل کشته شده باشند.بنابراین چندان ساده نیست که مرگ خزندگان آن دوره را (که در یک دوره ی طولانی نابود شده اند) به تئوریت وصل کنی.
در مورد اینکه دایناسورهای کوچک هم داشته ایم حق با شماست.ما هم نگفتیم دایناسور کوچک وجود ندارد.اما باید بررسی کرد که دایناسورهای بزرگتر ،پر تعداد تر بوده اند یا دایناسورهای کوچک تر؟ ممکن است Ashdown Maniraptoran در محیط خاصی زندگی میکرده و بر اثر یک دلیل معمولی(مانند شکار شدن توسط موجودات دیگر) منقرض شده باشد.اگر به بازماندگان خزندگان آن دوره، در دوره ی ما توجه کنی متوجه میشوی که هیچکدام از آنها به اندازه ی بعضی اجدادشان نیستند.بنابراین حتما ابعاد دایناسورها در منقرض شدن آنها نقش داشته.
در اینجا بهتر است نگاهی به اثری از Matt Martyniuk که آشنایی دوری هم با او دارم بیاندازیم:
http://www.worldrecordsacademy.org/nature/img/112312_smallest_dinosaur_Ashdown_Maniraptoran_Fossil.jpg
این اثر طرحی است از Ashdown Maniraptoran که با توجه به فسیل آن خزنده طراحی شده است.شاید در ابتدا فکر کنید این یک پرنده است.خوب پرندگان هم با این خزنده نسبتی دارند.;-(
در مورد اینکه چرا دایناسورها نابود شده اند حدس هایی زده میشود.اما همانطور که گفتم هیچکدام اثبات نشده اند.فکر میکنم اندازه ی جانداران و مقدار غذایی که میخوردند بی تاثیر نبوده باشد

دایناسورهای کوچک با ابعاد چند سانت هم وجود داشته اند که همه در انقراض کرتاسه منقرض شده اند... لذا ابعاد دایناسورها دلیلی بر انقراض آنها نمی تواند باشد
کوچکترین دایناسور جهان دو سال پیش توسط یک فسیل شناس آماتور کشف شده است اما وی بدون آگاهی از ارزش این فسیل، آن را برای دو سال درون کمد لباسهای خود قرار داده بود.
این فسیل شناس آماتور دایناسور کوچک را در حدود دو سال پیش کشف کرده بود، اما به دلیل ندانستن ارزش کشف اتفاقی اش، آن را برای دو سال در کمد لباسهایش قرار داده بود، این دایناسور با نام علمی “آشدون مانیرپتوران” ابعادی به اندازه یک قرص نان داشته است.
“دیو بروکهارتز” ۵۱ ساله به صورت اتفاقی مهره فسیل شده جانداری به نام “آشدون مانیرپتوران” را در نزدیکی خانه اش در “بژیل” در شرق ساسکس یافته است، اما برای تماس گرفتن با یک متخصص برای شناسایی این فسیل دو سال زمان صرف کرد تا در نهایت این متخصص دریافت مهره کشف شده به کوچکترین دایناسور غیر پرنده جهان اختصاص دارد.
این مهره فسیلی شده توسط دو دیرینه شناس مورد بررسی قرار گرفت و این دو در نهایت توانستند ابعاد و شکل کلی این دایناسور را مصور سازند: جانداری ۱۹۸ گرمی، پوشیده از پر که مانند یک پرنده بر روی دو پا می جهیده، دم کوتاه و گردن بلندی داشته و دستها و پاهایش دارای چنگالهایی تیز بوده است.
به گفته دیرینه شناسان این جاندار در حدود ۱۰۰ تا ۱۴۵ میلیون سال پیش در دوره کرتاسه زندگی می کرده و همزیستانی مانند سوسمارهای ۱۰ متری و “گیگانوتوسائوروسها” داشته است.
بر اساس گزارش دیلی میل، به دلیل اینکه هنوز جمجمه این دایناسور کشف نشده است، دیرینه شناسان قادر به تعیین نوع غذایی که توسط این جاندار مصرف می شده، نیستند، اما احتمال می رود این دایناسور همه چیز خوار بوده و از حیوانات کوچک، حشرات و گیاهان تغذیه می کرده است.
http://www.funiha.com/1390/03/28/%DA%A9%D8%B4%D9%81-%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D8%AF-%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3.html

در مورد اینکه چرا دایناسورها نابود شده اند حدس هایی زده میشود.اما همانطور که گفتم هیچکدام اثبات نشده اند.فکر میکنم اندازه ی جانداران و مقدار غذایی که میخوردند بی تاثیر نبوده باشد.
به هر حال هر عاملی باعث مرگ دایناسورها شده باشد، تمام موجودات آن دوران را نابود نکرده است. مگر نه ما جانوران تکامل یافته ی امروزی را نداشتیم.فکر نمیکنم در دوران دایناسورها مرغ و شتر مرغ هم وجود داشته باشد.چون فسیلی از آنها وجود ندارد.اما اجدادشان موجود بوده اند.
آیا در آزمایشگاه می توان با ایجاد جهش میوه ای را به میوه ای از نوع دیگر تبدیل کرد؟

احتمال اینکه این کار شدنی باشد وجود دارد.اما این کار آنچنان که فکر میکنید معمول نیست.پیدایش یا جهش ژنتیکی ای که بتواند میوه ای را به میوه ی دیگر تبدیل کند، فرآیندیست زمانبر.بنابراین اگر به دانشمندی میلیونها سال وقت بدهید احتمال اینکه بتواند این کار را انجام بدهد وجود دارد.
اما بین انسان و میمون اصلا جانوران میانی وجود ندارد...

جانور میانی وجود ندارد.همانطور که قبلا توضیح دادم این 2 موجود در 2 خط موازی قرار دارند و پله پله در ستون خودشان به سمت نیای مشترکشان حرکت میکنند( و در نقطه ای که به نیای مشترک ختم میشود مشترکند). یعنی شما میتوانید نسل به نسل به عقب برگردید و تفاوتهای هر نسل را ببینید(اگر فسیلهای میانی موجود باشند)
مثلا اجداد پرندگان از خزندگان است. اگر یک مرغ را در نظر بگیرید و مرحله به مرحله به عقب برگردید به آرکئوپتریکس(یک خزنده ی پرنده!) میرسید. اما بصورت تک مرحله ای نمیشود گفت که بین یک سوسمار و یک خروس چه جاندار(میانی) ی وجود دارد!
کوه ها حرکت می کنند و این حرکت شامل حرکت رو به بالا هم می شود.. و هر ساله مقداری به ارتفاع آنها اضافه می شود
در شکل زیر حرکت روبه بالای کوه ها نشان داده شده است
http://www.scarborough.k12.me.us/wis/teachers/dtewhey/webquest/nature/images/convergent_boundaries.gif
* و کوه‏ها را مى‏بینى و آنها را ساکن مى‏انگارى در حالى که مانند ابر در حرکتند. این صنع خداست که هر چیزى را در کمال استوارى پدید آورده. و او به آنچه مى‏کنید مسلما آگاه است. (نمل/۸۸)
جالب است که کوه اورست با ارتفاع 9 کیلومتری در 65 میلیون سال پیش اصلا وجود نداشته است....
این موضوع یعنی کوه ها می بایست دارای ارتفاع بسیار کمتری بوده باشند و این موضوع وقوع یک طوفان جهانی را در 65 میلیون سال پیش تائید می کند
تکامل یک اشتباه بزرگ است تکامل گراها با بیان تغییرات میکرونی(کوچک) قصد دارند تکامل ماکرونی(تکامل مورد بحث ) را ثابت کنند که موضوعی غلط است و هیچ حیوان یا گیاهی که فاصله بین نوع ها را پر کند وجود ندارد و این نشون می دهد که تکامل یک توهم است

یکی از موضوعات مهمی که من آن را مطرح کرده ام چگونگی رد نظریه تکامل داروینی می باشد....
در حقیقت اگر فسیل و ردپا و وسایل دست ساز انسانها مربوط به میلیون ها سال پیش پیدا شود نظریه تکامل داروینی رد می شود و نظریه من تائید خواهد شد.... (خلقت گراها در سطح جهان باید از این به بعد مواظب باشند که تکامل گراها چنین اسنادی را مخفی نکنند)
این موضوع نکته بسیار با اهمیتی می باشد...
من انتظار ندارم نظریه ام به سرعت مورد قبول واقع شود .... مطمئنا گذر زمان نظریه من را تائید خواهد کرد...
نکته دیگر این است که تمام تلاش دانشمندان برای بیان و کشف چگونگی تبدیل گونه ها به گونه های دیگر مورد تائید قرار می گیرد... اما تبدیل بین نوع ها که هیچ حیوان میانی هم در طبیعت وجود ندارد.... رد می شود...
در حقیقت تلاش دانشمندان برای بیان چگونگی تبدیل حیوانات موجود در یک خانواده.... نظریه من را بیشتر تائید می کند زیرا حیوانات کمتری نیاز است که در کشتی نوح در 65 میلیون سال پیش قرار بگیرد
این حیوانات با قرار گرفتن در کشتی نوح از انقراض کرتاسه (انقراض دایناسورها) جان سالم به در برده اند...
دوستان اگر مطلبی را پیدا کردید که باعث تائید نظریه من می شود در زیر این کتاب آن مطلب را مطرح بفرمائید... مطلب شما با نام خودتان در وبلاگ توهم تکامل مطرح خواهد شد
علم هنوز جواب کاملی برای انقراض دایناسورها پیدا نکرده است.

چرا پیدا نکرده است؟ چرا باید موجودی که دارای این همه تنوع و انواع مختلف بوده است در زمان کوتاهی منقرض شود.... چرا دانشمندان بدنبال یافتن دلایلی آنی مثل برخورد شهاب سنگ هستند.... چرا سایر جانوران خشکی از این حادثه جان سالم به در برده اند....
آیا مرغ و خروس در زمان دایناسورها بوده اند؟ آیا شتر مرغ در آن زمان بوده است؟ اگر بوده اند پس چرا مرغ و خروس و شتر مرغ از این حادثه جان سالم برده اند
یعنی چگونه محیط می تواند اطلاعات موجود در سلول یک دانه گیاه را تغییر دهد تا از یک شکل خاص میوه به شکل دیگر آن برسیم... مکانیزمی که این اطلاعات را تغییر می دهد چیست
پاسخ شما:
تغییرات در ژنها.
مثلا جهشها و تغییرات محیطی

آیا در آزمایشگاه می توان با ایجاد جهش میوه ای را به میوه ای از نوع دیگر تبدیل کرد؟ صحبت من اصلاح ژنتیکی و یا پیوند زدن دو میوه که از یک خانواده هستند نیست ... بلکه تبدیل یک میوه از یک نوع خاص به نوع دیگر است... اگر تا کنون چنین کاری انجام نشده است چگونه از امواج و اشتباه ژنتیکی می توان ایجاد این تغییرات را انتظار داشت
یک بچه دبستانی هم می تواند باور کند لیمو و پرتقال ممکن است ریشه مشترک داشته باشند(ساختمان آنها کاملا شبیه هم است).... مشکل ما یکی بودن انگور زرد و انگور قرمز نیست... مشکل یکسان بودن سیب سرخ و سیب زرد نیست.... مشکل اختلاف زیاد بین انگور و سیب و پرتقال و انار و خرما است... و اینکه چرا بین این میوه ها هیچ میوه میانی وجود ندارد و تمام آنها منقرض شده اند.... البته تکامل گراها نمی توانند بگویند که تبدیل شدن بین نوع ها یکباره انجام شده است زیرا این یعنی یک جهش هوشمند... بلکه تکامل گراها می گویند این مراحل به تدریج ایجاد شده است و مراحل میانی وجود داشته اما آنها ازبین رفته اند
همین اتفاق در مورد جانوران وجود دارد.... اورانگوتان و شامپانزه خیلی به هم شبیه هستند، هیچ خداباوری نمی گوید که خداوند هم اورانگوتان آفریده و هم شامپانزه ... بلکه می گوید که خداوند میمون را آفرید و تمام انواع میمون ها زیر شاخه آن میمون هستند همچنین خداوند یک انسان آفرید و از آن انسان افراد مختلفی منشعب شده اند... اما بین انسان و میمون اصلا جانوران میانی وجود ندارد...
نکته دیگر این است که من در کتاب توهم تکامل بیان کرده ام که حضرت آدم با هیچ انسان و یا حیوان دیگری ارتباطی ندارد.... زیرا منطقی نیست انسان ها 5.4 میلیون سال پیش از نیای مشترک منشعب شوند اما تمام زن های امروزی از یک زن که 200 هزار سال پیش زندگی می کرده منشعب شده باشند.... لذا اگر انسان هایی قبل از آدم و حوا بوده اند همه آنها منقرض شده اند....
توهم تکامل
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک