رسته‌ها
ایران در دوره دکتر مصدق
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 432 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 432 رای
293 صفحه

برگرفته از متن کتاب:
وقتی مخالفان مصدق دیدند که ارتش آشکارا از او حمایت میکند،بر آن شدند تا فرمان شاه دایر بر عزل مصدق را از طریق انداختن پارازیت به روی رادیو تهران و پخش پیام سرلشگر زاهدی به عنوان نخست وزیر جدید،به اطلاع مردم برسانند.هنگامی که این کار انجام میگرفت،چند دسته از افراد پادگان تهران،به سوی مرکز شهر اعزام شدند تا تظاهرکنندگان را متفرق کرده و نظم و آرامش را،به هر قیمتی که باشد،حفظ کنند.این دسته های نظامی که مجهز به تانک و زره پوش بودند،هنگام نزدیک شدن به میدان بهارستان،به تدریج تظاهرات طرفداری از شاه را آغاز کردند.دو تظاهرات کوچک توسط طرفداران شاه،که از کشتی گیران باستانی(زورخانه) و وزنه برداران و دسته های ورزشی جنوب تهران تشکیل میشد با نیروهای انتظامی رو به رو شدند اما برخوردی پیش نیامد.افسران فرمانده نیروهای انتظامی به روسای خود گزارش کردند که تظاهرکنندگان فقط از شاه حمایت میکنند و پراکنده کردن آنها در این مرحله،ممکن است تاثیر ناگواری در روحیه سربازان باقی گذارد.
سرتیپ ریاحی موضوع را به دکتر مصدق اطلاع و هشدار داد که نمیتوان به واحدهای ارتشی در اجرای دستورات نظامی ،زیاد اطمینان داشت چراکه در مرکز شهر عده زیادی به هواداری از شاه برخاسته و تعداد آنان،لحظه به لحظه رو به افزایش است،به طوری که ارتش قادر به کنترل اوضاع نیست.علاوه بر این معلوم شد که تعدادی از افسران مسول دفاع از رادیو تهران،همراه با افراد گروهانهای خود به مخالفان مصدق پیوسته اند و آماده حمله به مصدق شده اند.در این هنگام جمعیت مرکب از نظامیان و غیر نظامیان طرفدار شاه به ساختمان شهربانی و ستاد ارتش نزدیک میشدند.نماینده سرلشگر زاهدی با رئیس ستاد ارتش تماس گرفت و از او درخواست کرد که یا در برکناری مصدق به آنها کمک کند یا مسولیت خونریزی را بپذیرد.رئیس ستاد ارتش،این پیام را به مصدق رساند که در آن وقت در خانه خود واقع در خیابان کاخ(شماره101)بود و طرفداران شاه آن را محاصره کرده بودند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
148
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/15
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ایران در دوره دکتر مصدق

تعداد دیدگاه‌ها:
64
نوع حکومت هر چه که باشد و طرفدارانش در حمایت از آن هرچه بگویند،مهمترین مساله در راستایی آزمایی سخنان هوادارن به نوع کارکرد حکومت،توانایی ایجاد آرامش روانی،ثبات اقتصادی و به تبع آن رفاه افراد جامعه،بهره گیری از استعدادهای بومی و انتقال قدرت به مردم در داخل و درخارج حفظ و ارتقای وجهه ملی کشور وداشتن اهداف واقعی و معقول و تلاش برای بهره گیری از تمام استعدادهای داخلی و خارجی برای نیل به آن می باشد.به عقیده ی بنده مطاله ی تاریخ 500 ساله ی اخیرکه کشور ایران به وسیله ی عنصر مذهب شیعی توسط بنیانگذار سلسله صفویه(هرچند با صورتی دهشتناک) هویت جدیدی به خود گرفت(استقرار بدون دخالت دولتهای استعماری که تازه خود در شرف تکوین بودند) تا اکنون که حکومت جمهوری اسلامی برقرار است،یک نکته را محرز می دارد و آن اینکه هرگاه حکومتهای وقت بدون تنش و همسو با جریانهایی که سود کشور در گرو آن بوده است حرکت کرده اند،حاصل آن بالندگی ایران بوده است که متاسفانه به ندرت شاهد آن بوده ایم . امروز 36سال و 6 ماه و 5 روز است که از شعار استقلال خواهی ما گذشته است.آیا بدون نفت مستقلیم؟به همین مدت زمان است که دم از آزادی خواهی می زنیم درحالیکه دربند و گرفتار استبدادیم.تقریبا با تمام دنیا مشکل مراودات داریم .مشابه همین را زمان مصدق میبینیم به شکلی دیگر.به عقیده بنده شعار زندگی به جای مرگ و ایجاد جامعه ای شاد برای تکاپو در جهت رشد و خود کفایی و انتقال قدرت از مافیای زر و زور به هر شکلی و به هر عنوانی که هستند به مردم تنها راه نجات ایران است واگر قهرمان ملی مثل مصدق(به زعم گروهی) هم اهداف والایی در سر داشته باشد ولی لحن پرخاشگرانه و فرافکن و دشمن تراش داشته باشد به جایی نمی رسیم .تنها راه تعامل با همه ی دنیا و دست دوستی دادن با همه است . مشکلات را درخارج دیدن و خود را یکسره اهورایی و بیگانه را اهریمن پنداشتن نشان از کم خردی است .رواج تبلی و خیانت در داخل بیشتر از عنصر استعمار فرنگی کمرمملکت را خم کرده است.
پس از آنکه شهید مصدق و تنی چند از یارانش در ۲۲دی ماه سال ۱۳۲۸، در اعتراض به دخالت های دولت در انتخابات در دربار متحصّن شدند، مصدق در نامه ای خطاب به هژیر وزیر دربار وقت می نویسد:
«البته اعلی حضرت همایون شاهنشاهی، منشأ عموم اصلاحات می باشند و غرض عمده از تحصن این بود، که دوره ی فترت که تعیین نخست وزیر محتاج به تمایل مجلس نیست، دولتی روی کار بیاورند که وجهه ی نظر خود را حفظ مصالح سلطنت و ملت قرار دهد.»
به بیان دیگر چندسال پیش از آنکه همرزمان شهید از جمله صدیقی و سنجابی، درباره ی انحلال مجلس و حقوق شاه در دوره ی فترت سخن برانند، مصدق خود به چنین حقی اذعان کرده بود...
(برگرفته از کتاب The Shah، ص۲۱۰، عباس میلانی/ زندگی نامه سیاسی، احمدعلی شایگان، نوشته ها سخنرانی ها، جلد اول، ص۱۵۲-۱۵۴)

در صفحه ۱۰۸ کتاب، شما به گزاره‌ای از دکتر عباس میلانی اشاره کرده‌اید که حاکی از آن است که مصدق می‌دانست شاه از حقوق قانونی برای برکناری او برخوردار است. آیا موضوعی که او عنوان کرده صحیح است؟
استناد میلانی به نامه مصدق به هژیر است که مصدق به حق عزل و نصب شاه اشاره می کند. اینجا متن نامه و مستندات بیشتری وجود دارد
http://mahakestan.blogspot.co.uk/2013/05/blog-post.html
به فرض که بی.بی.سی مغرض و ضد سلطنت است و به فرض که من و همفکران من «حقوق بگیر جمهوری اسلامی» هستیم این چه رژیمی است که به قول خودشان پنجمین ارتش قدرتمند جهان را در اختیار داشت و در آستانه ی ورود به «دروازه های تمدن بزرگ» ناگهان با پخش کردن بیانیه های یکی از مخالفین که تا شهرریور 57 کمتر شناخته شده بود طومارش در هم می پیچد؟

بله، موافقم.شاید شاه باید می موند و همه اون خائنین و دست پروردگان تروریست رو قتل عام می کرد. اون وقت دیگه کسی نمی گفت چرا قدرت بزرگ منطقه به این راحتی سرنگون شده. همون کاری که برادر بشار اسد عزیزتون الان در سوریه انجام میده و امثال بی بی سی هم براش تبلیغ می کنند و کمپین های ضد جنگ راه میندازن!!
مقاله ای را که دارید به آن استناد و نقل قول می کنید اصلا حتی یک بار از اول تا به آخر خوانده اید یا اینکه صرفا از یک وبلاگ چند کلمه ای را کپی پیست کردید که برتری خودتان را ثابت کنید؟
آن مقاله نوشته ی آقای خوانساری است که تحلیلی از مواضع هواداران سلطنتِ سرنگون شده را ارائه داده است.
نقل قول از مهرداد خوانساری که در سایت بی.بی.سی موجود است:«حکومت شاه نمی‌پذیرفت که بی‌بی‌سی مستقل از دولت بریتانیاست»

من عادت ندارم مثل بعضي ها از خودم کشفیات انجام بدم و داستان خلق کنم! به همین دلیل مجبورم دیدگاه های دیگران رو کپی پیست کنم. مقاله خوانساری؟!! اظهارات مدیر سابق بی بی سی در جلسه سخنرانی انجمن iran society چه ربطی به مهرداد خوانساری داره؟! بهتر نیست شما کمی دست از این کپی پیست ها بردارید و به جای تبعیت کورکورانه از نوشته های بی بی سی و.. کمی دایره دید و مطالعات تون رو وسیع تر کنید؟ بخاطر خودتون میگم!
به فرض هم که این سخن من درست نباشد چه کسی از آن جلسه ای که می گویند در آن مدیر بخش پارسی بی.بی.سی چنین سخنی را گفته است فیلم را صدایی ضبط کرده است؟همین که صرفا کسی بگویند آن مدیر چنین سخنی را زده است می شود

عجب!!! پس از این به بعد بابت هر نقل قولی باید فایل صوتی یا تصویری سخنرانی ها و بیانات افراد رو هم آپلود کنیم تا شاید بتونیم بعضی از کسانی که 35 ساله خودشون رو به خواب زدند بیدار کنیم؟! البته ما اگر ماه و خورشید رو هم بیاریم روی زمین اینها از خواب بیدار نمیشن. چون همونطور که در کامنت قبلی گفتم ماموریت این افراد هست که دست به دروغ پردازی بزنند.
چه قدر راحت!!
تاریخ پژوهان معتبر هنوز سر این موضوع اختلاف دارند:
مصاحبه ی اخیر پروفسور آبراهامیان: (معتبرترین پژوهشگر در حوزه ی تاریخ نگاری ایران)
(به بهانه ی چاپ آخرین اثر ایشون «کودتای ۱۹۵۳، سیا و ریشه‌های روابط معاصر ایران و آمریکا» ) {نمی تونم صبر کنم برای خوندنش}
در صفحه ۱۰۸ کتاب، شما به گزاره‌ای از دکتر عباس میلانی اشاره کرده‌اید که حاکی از آن است که مصدق می‌دانست شاه از حقوق قانونی برای برکناری او برخوردار است. آیا موضوعی که او عنوان کرده صحیح است؟

قانون اساسی نیازی به تعبیر و تفسیر مورخان و تاریخ پژوهان معتبری از جنس یرواند آبراهامیان ها ندارد. البته درباره کارنامه این جناب آبراهامیان هم بسیار میتوان صحبت کرد و نوشته های ایشان که تبدیل به منبع مقدس و غیرقابل انکاری برای دشمنان عقده ای و کم مایه حکومت شاه گردیده است. آخرین شاهکار جناب آبراهامیان امضای نامه به اوباما برای رفع تحریم ها علیه رژیم جمهوری اسلامی بود. نامه ای که به همت اصلاح طلبان داخل و خارج از کشور و لابی معروف نایاک (جیره خواران جمهوری اسلامی در امریکا به رهبری تریتا پارسی) تهیه شده بود.
[quote='Ariarman']
اسلامگرایان 10 درصد مخالفان بشار اسد را هم شامل نمی شوند. کسی که چشم و گوشش به بی بی سی و صدالبته رسانه های جمهوری اسلامی باشد دچار چنین توهماتی میشود. اصلا به فرض هم که چنین باشد چه توجیهی است برای خشونت و جنایت دولت بشار اسد
[/quote]
دقیقا نشان دهید من کجا جنایات اسد را توجیه کردم؟
[quote='Ariarman']
چرا امثال شما حتی یک بار در مورد شرایط امروز ایران و نظام حاکم بر آن صحبت نمیکنید؟ امروز جنایت و قتل و شکنجه نیست؟ پس چرا هنوز هم که هنوز است مثل یک مشت آدم کینه توز و عقده ای یقه مردگان ربع قرن و نیم قرن پیش را میگیرید؟
[/quote]
شما چکار دارید که من درباره ی شرایط امروز ایران صحبت می کنم یا نه؟صحبت های من درباره ی جنایت کاران ربع قرن و نیم قرن پیش درست است یا نه؟ اگر درست نیست بگویید به فلان دلیل درست نیست اگر درست است یا بپذیرید یا اگر نمی خواهید اینجا به اشتباهاتتان اعتراف کنید دست کم افترا نزنید.
ضمن اینکه در این دو سالی که اینجا بودم حداقل آن چند کاربری که آشنا و صمیمی هستم به اندازه ی کافی با افکار من درباره ی شرایط فعلی آشنا هستند.
[همه ی تاکیدات بر روی نقل قول ها از من است برای نمایش بهتر فرهنگ و منش آریایی_همایونی]
[quote='Ariarman']
شما بهتر است کمی از فرهنگ حقوق بگیران جمهوری اسلامی صحبت کنیم. چون با توجه به شناختی که از شما پیدا کردم (نظر به کامنت ها و اظهار نظرات) در آن زمینه بیشتر تخصص و اطلاعات دارید.
[/quote]
[quote='Ariarman']
اگر کمی آن چشمان تان را که تعصب و جهل کم سو کرده است باز می کردید در کامنت های قبلی سخنان صریح رییس وقت رادیو بی بی سی در مورد زیر پا گذاشتن اصول رسانه ای توسط بخش فارسی این رادیو و تحریف و ترجمه جهت دار اخبار و... در سال 57 را نقل کردم.
[/quote]
1.مقاله ای را که دارید به آن استناد و نقل قول می کنید اصلا حتی یک بار از اول تا به آخر خوانده اید یا اینکه صرفا از یک وبلاگ چند کلمه ای را کپی پیست کردید که برتری خودتان را ثابت کنید؟
آن مقاله نوشته ی آقای خوانساری است که تحلیلی از مواضع هواداران سلطنتِ سرنگون شده را ارائه داده است.
نقل قول از مهرداد خوانساری که در سایت بی.بی.سی موجود است:«حکومت شاه نمی‌پذیرفت که بی‌بی‌سی مستقل از دولت بریتانیاست» به فرض هم که این سخن من درست نباشد چه کسی از آن جلسه ای که می گویند در آن مدیر بخش پارسی بی.بی.سی چنین سخنی را گفته است فیلم را صدایی ضبط کرده است؟همین که صرفا کسی بگویند آن مدیر چنین سخنی را زده است می شود دلیلی بر اینکه دولت انگلستان می خواهد رژیم سلطنت در ایران سقوط کند؟! من هم با همین منطق چون از جمهوری اسلامی حقوق دریافت می کنم که بیایم در سایت فکستنی کتابناک کامنت بگذارم و از منافع جمهوری اسلامی دفاع کنم!!! مشابه همین نقل قول ها و اتهام ها را می نویسم:
کلیپی از فعالیت های شبکه ی بی بی سی قبل از انتخابات و اغتشاشات 88[ به تعبیر وبلاگ ]...
http://roshangari.ir/index.php?option=com_jvideodirect&v=0mbqT8Twfpl97
یک سرچ ساده در باب موضوع مورد بحث ما را با انبوه اتهامات مشابه از دو گروه به ظاهر متفاوت(همایونی_ولایی) که در واقع محتوای فکری مشابهی_استبدادی_ دارند مواجه خواهد کرد.گروهی سرچشمه ی تظاهرات سال 56 و 57 را که منجر به سقوط رژیم پهلوی در ایران و در نتیجه کوتاه شدن دست اقلیت دور و اطرافیان شاه از غارت منابع کشور شد را به تحریک بیگانگان می دانند و گروهی دیگر تظاهرات سال 88 را.
2.متاسفانه شما بدون اینکه به این سوال واضح من که چندین بار زیر این کتاب که یک بار آن مشخصا از خود شما بود پرسیدم هیچ پاسخی نمی دهید و به جای پاسخ گفتن , به سوال کننده افترا می زنید.من پرسیدم:
به فرض که بی.بی.سی مغرض و ضد سلطنت است و به فرض که من و همفکران من «حقوق بگیر جمهوری اسلامی» هستیم این چه رژیمی است که به قول خودشان پنجمین ارتش قدرتمند جهان را در اختیار داشت و در آستانه ی ورود به «دروازه های تمدن بزرگ» ناگهان با پخش کردن بیانیه های یکی از مخالفین که تا شهرریور 57 کمتر شناخته شده بود طومارش در هم می پیچد؟چرا کشورهای دموکراتیک هیچ وقت چنین ادعایی نمی کنند؟چرا فقط ما و چند کشور استبدادی دیگر با این رسانه ها مشکل داریم؟چرا شعار حقوق بشر کارتر که شامل کشورهای دیگری غیر از ایران از جمله کره ی جنوبی می شد تنها در ایران منجر به سقوط رژیم شد؟
نامه محرمانه لویی هندرسون سفیر امریکا در ایران به وزارت خارجه امریکا - 28 مرداد 1332 (19آگوست 1953):
یک شورش غیرمنتظره و نیرومند مردم و نظامیان علیه نخست وزیر مصدق باعث شده است که شهر تـهران تقریباً بکلی به تصرف نیروهای موافق شاه و نخست وزیرِ انتصابی وی یعنی زاهدی درآید.
گزارش های رسیده مبنی بر این است که مصدق و رئیس ستاد ارتش وی، سرتیپ ریاحی هنوز در مقرهای فرماندهی خود پنهان شده اند، ولی بی خبر و بدون ارتباط هستند، چون وسایل ارتباطی در دست نیروهای سلطنت طلب است. بیشتر شهر تحت کنترل نیروهای شاهی است، هر چند گزارش می رسد که اینجا و آنجا شماری از طرفداران مصدق درخیابانها هستند. نیروهای سلطنت طلب از همــه رسانه های گروهی برای ترغیب مردم و ارتش به طرفداری از شاه برخوردار می باشند.
اخبار رادیو مبنی بر آن است که استان استراتژیک آذربایجان در دست شاهی ها است. ولی رادیو اصفهان در یک بخش کـه صدای آن ضبط شد، خود را همچنان وفادار مصدق اعلام کرده است، در این اوضاع آشفته، بنظر می رسد که لحن و متن همــه اعلامیه ها ضد کمونیستی است. از توده ای ها هیچگونه فعالیت و واکنشی در این ساعات خطیر مشاهده نمی شود. اگر شاهی ها برای چیره شدن و قبضه کردن اوضاع عمل کنند، مسلماً توده ای ها نیرومندترین و قهرآمیزترین مخالفان آنها خواهند بود.
منابع ما، گزارشات مطبوعات و رادیوها را - مبنی بر اینکه کنترل شهر تـهران در دست شاهی هاست و زاهدی به شهر برگشته و در فراخوان رادیوئی به مردم قول اصلاحات اقتصادی و اجتماعی داده است - تأیید کرده اند. منابع خبری ما گزارش می دهند که خیابان های تـهران، مملو از انبوه مردمی است که در تظاهرات خود خواستار بازگشت شاه می باشند.
امضاء
سی. پی. کابل
چرا امثال شما حتی یک بار در مورد شرایط امروز ایران و نظام حاکم بر آن صحبت نمیکنید؟

«به احمدی نژاد هم میگفتند در ایران زندانی سیاسی هست میگفت خب آمریکا هم گوانتانامو داره.
حالا حکایت ماست با این دوستان.»
(کمی پایین تر می گم دلیل این کپی کردن حرف های خودتون رو)
***
یک مشت مطلب از این طرف و اون طرف کپی پیست میکنید

شما می تونید کپی کردن از اسناد و صحبت های اشخاص معتبر رو (با ذکر نام) ننگ بدونید.
نظر شخصی شما برای من مهم نیست.
«هرگز نباید فرصت نقل قول کردن از دیگران را از دست داد، زمانی که مطلب را بهتر از خودمان بیان کرده اند.»
***
اما نظر تاریخدانانی که نه از روی عقده های تاریخی و غرض های شخصی و ناآگاهی، بلکه با مطالعه و پژوهش در مورد این واقعه نظر دادند کاملا متفاوته

تاریخدان، اسناد رو جدی می گیره و با دقت مطالعه شون می کنه.
برخورد تاریخدان با یک سند معتبر، صد وهشتاد درجه با برخورد شما متفاوته.
***
بازم با کلمات بازی میکنید و از اظهار نظر صریح در مورد نقش این افراد و گروهها در سرکوب مخالفان جناب مصدق مرحوم صحبتی نمیکنید.

این نظر شماست. اون نظر من کاملا صریح بود.
در مورد مصدق هم به هیچ عنوان منکر اشتباهاتش نیستم. دقت کنید: به هیچ عنوان. (صریح هست؟!)
***
دکتر مصدق از روز ۲۳ مرداد دیگر نخست وزیر نبود که روز ۲۸ مرداد علیه او کودتا شده باشد و بعد از آن در روز ۲۸ مرداد هیچ یک از نیروهای نظامی کشور حرکتی علیه مصدق نکردند ولی چرا دایم سخن از کودتا در میان است ؟!

چه قدر راحت!!:-(
تاریخ پژوهان معتبر هنوز سر این موضوع اختلاف دارند:
مصاحبه ی اخیر پروفسور آبراهامیان: (معتبرترین پژوهشگر در حوزه ی تاریخ نگاری ایران)
(به بهانه ی چاپ آخرین اثر ایشون «کودتای ۱۹۵۳، سیا و ریشه‌های روابط معاصر ایران و آمریکا» ) {نمی تونم صبر کنم برای خوندنش}
در صفحه ۱۰۸ کتاب، شما به گزاره‌ای از دکتر عباس میلانی اشاره کرده‌اید که حاکی از آن است که مصدق می‌دانست شاه از حقوق قانونی برای برکناری او برخوردار است. آیا موضوعی که او عنوان کرده صحیح است؟
او قانون اساسی را اینگونه تفسیر کرده است...
متن کامل گفت و گو رو از اینجا بخونید
واقعا مصاحبه ی جالبیه. خصوصا اون قسمت که گفته شاه به کودتا کشانده شد.
پ.ن.: شبتون بخیر
ایران در دوره دکتر مصدق
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک