رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
امیدی به بهار نیست
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 27 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 27 رای
بخشی از کتاب:
بارها تا سر چهار راه میرود تا به هنگام چراغ قرمز به ماشینهای مدل بالا زل بزند. آیا میتواند همه چیز را زیر پا بگذارد و خودش را بفروشد؟! تا به حال با ۱۷ سال سن پاک و معصومانه زندگی کرده ولی بعد از فوت پدر با وجود بنفشه و بهزاد و او که بزرگترینشان است ، کمر مادر زیر فشار کار خم شده و باز هم میماند چگونه روزگار بگذرانند. بهار دل به دریا میزند و سوار زانتیای کبود میشود ولی فقط تا چراغ قرمز بعدی میتواند نگاه معصوم مادر زحمت کشش را فراموش کند ، با یادآوری او بسرعت پیاده میشود و به خانه بازمیگردد. با پیشنهاد وسوسه انگیز کتی حاضر میشود در مقابل ۳۰ میلیون خود را به امید بفروشد و رفته رفته عاشق او میشود اما حتی زیبایی وسوسه گرش هم نمی تواند امید را پایبند خود کند و بعد از ۲ ماه با وجود ضجه های بهار به عشق او، امید تحت تاثیر دوستان حسودش بهار را به صمیمی ترین دوستش سامان واگذار میکند ولی بلافاصله پس از فسخ صیغه پشیمان میشود اما دیگر جایی برای بازگشت نمی ماند و بهار با تمام شکوفائی و زندگی تبدیل به خزانی سرد و یخ زده و آلوده میشود و تا انتها سقوط میکند…
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
esmigel
esmigel
1389/11/16

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی امیدی به بهار نیست

تعداد دیدگاه‌ها:
7
سلام من خلاصه خوندم اما فکر میکنم میتونه جذاب باشه
دیدگاه ها خیلی ضد هم است یک کتاب چه طوری می تونه 2 دیدگاه با این همه تفاوت داشته باشه؟:stupid::stupid:
سلام راستش من اصلا از این کتاب خوشم نیومد موضوعش درد اجتماعه اما مهم طرز نگارش و بیانشه که اصلا خوب نبود توصیه می کنم وقتتون رو تلف نکنید.
نمیدونم ایا این کتاب از تخیلات نویسنده است یا به نوعی بازتاب مسائل اجتماعی هر چی هست با خوندن این اثار برهنه بدون هیچ زیبایی ادبیاتی حال ادم بد میشه خدا به خیر کنه اخر و عاقبت ادبیات داستانی ما .
خیلی عالی بود همه ی داستان های این نویسنده عالی هست من واقعا لذت بردم ممنون
:-)
با تشکر از زحمات شما دوست عزیز
فکر میکنم داستان عاشقانه باشد.
نیلوفر لاری پور متولد 27/5/1349
فارغ التحصیل رشته ادبیات
ترانه سرایی را از سال 1372 شروع کرده و از کارهای وی می توان به مسافر ، روح سبز ، هزار و یک شب ، مشق سکوت ، پر پرواز ، شب برهنه و . . . اشاره کرد . او از پیشگامان تاسیس خانه ی ترانه بوده است . مجموعه ترانه ی " خاکستری تر از همیشه " در سال 1379 از او منتشر شده است .
http://mabood.blogfa.com/
به اینجا یکسر بزنید.:x
برای نیلوفر لاری پور موفقیت هر چه بیشتر ارزو میکنم.8-)
امیدی به بهار نیست
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک