اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی

میرزا آقاجان جزو بزرگترین اندیشمندان سکولار و ملی گرای ایرانی در طول تاریخ ایران بوده است.
کتابهایی نظری سه مکتوب و هشت بهشت را به او نسبت می دهند.
علت اصلی و چالش اصلی که او را برآن داشت تا بر علیه قاجار دست به هر اقدامی بزند ریشه در ظلم و بیدادهای این سلسله ی ضد ایرانی بوده است.
البته او با بسیاری از روحانیون شیعه زمان خود نیز به نوعی در ستیز بود که علت آن به کشتار بهاییان در تهران برمی گردد .به همین علت روحانیون عهد قاجار اورا مهدور الدم اعلام کردند
البته به درستی مشخص نیست(یا بهتر است بگویم بنده اطلاع چندانی ندارم که) علت عامل مرگ او توسط حام قاجار بوده است و یا روحانیون شیعه؟

یکصد و بیست سال پیش در چنین روزهایی سرنوشت مرگبار و غم‌انگیز چند روشنفکر ایرانی رقم خورد. در این روز میرزا آقاخان کرمانی همراه دو همفکر خود احمد روحی و میرزا حسن خان خبیرالملک در تبریز زیر درخت نسترن به طرز فجیعی سر بریده شدند. سپس سرهای آن‌ها را پوست کنده و در آن‌ها آرد کرده و به تهران ارسال کردند.
آقاخان کرمانی از مهمترین روشنفکران پیش از عصر مشروطیت است، چنانکه فریدون آدمیت در کتاب «اندیشه‌های میرزاآقاخان کرمانی» او را «نادره زمان خود» نامید.
میرزا آقاخان تحصیلات خود را در کرمان گذراند و ریاضیات و منطق و حکمت و عرفان از یک سو، و فقه و اصول و احادیث از سویی دیگر آموخت. «حکمت و طبیعیات» را زیر نظر یکی از شاگردان ملا هادی سبزواری تعلیم دید. سبزواری از بزرگترین عرفا و فلاسفه عصر خود بود که مکتب ملاصدرا را ترویج می‌داد.
به گفته آدمیت، میرزا آقاخان در ایامی که در کرمان بود قدری فرانسه، انگلیسی، زبان‌های اوستایی و «فرس قدیم» را تحصیل کرد.
ماشالله آجودانی در کتاب «تاریخ مشروطه» ضمن توصیف میرزا به عنوان یکی «از برجسته‌ترین تدوین‌کنندگان اندیشه ناسیونالیسم ایرانی»، یادآوری کرده است که او به هر دری می‌زد تا «حکومت ظالم و مستبد قاجار» را سرنگون کند و بنابراین به هر اندیشه‌ای پناه می‌برد.
فعالیت‌ها و انتقادهای تند و تیز او در استانبول باعث شد که دولت ایران خواستار استرداد او شود. گفته می‌شود «هر وقت ناصرالدین شاه نام میرزا آقاخان را می‌شنید از خشم پای به زمین می‌کوبید.»
درباره تاثیر او، ناظم السلام کرمانی نویسنده «تاریخ بیداری ایرانیان» معتقد است که «لیلا و نهارا همشان را مصروف نجات دادن ایرانیان از قید رقیت و عبودیت سلاطین مستبد» کرده بود و بنابراین بسیاری از لوایح و خطاباتی که به دست ایرانیان آزاده نسخه برداری و به ایران فرستاده می‌شد از تألیفات میرزاآقاخان بود.

تا زمانی که اندیشیدن در جامعع ای آزاد نباشد آن جامعه از بند جهالت رها نخواهد شد و روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید.
با برخورد اندیشه هاست که دانش بوجود می آید.

دوست محترم ! منم گفتم نخوندم یافت می نشود گرفتی ؟؟؟؟ اگر داری لطفا آپلود کن خلایق استفاده کنند.

آیا این عجیب نیست که آثار روشنفکران دوران مشروطه هنوز در وطن شان منتشر نمیشود ؟؟؟؟؟